نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

شخصیتها
شخصيت ها / شهدا / مهدی آشوری / متن / زندگی‌نامه / آشوری

بسمه تعالی

شهيد مهدی آشوری در شهريور ماه سال 1331 هجری شمسی درخانواده ای‌ مذهبی در شهر ميانه چشم به جهان گشود. ايشان بعد از اتمام تحصيلات مقدماتی بعلت جو مذهبی خانواده و علاقه وافر به تحصيل علوم دينی به قم رهسپار گشته و در مدرسه حقانی شروع به تحصيل علوم دينی می نمايد. ايشان همزمان با فراگيری علوم دينی دروس دبيرستان را نيز بصورت متفرقه امتحان ميدهند.

شهيد آشوری‌ از ابتدا ورود به حوزه، مقلد امام بوده و دوستان و آشنايان خود را نيز به اين امر سفارش می كنند. ايشان در تظاهرات و مجالس ضد رژيم شركت جسته و در بازگشائی مدرسه فيضيه كه توسط رژيم طاغوت بسته شده بود نقش فعالی داشت.

ايشان بعلت فعاليتهای پيگرشان عليه رژيم ستمشاهی در اوايل سال 1353 توسط عوامل رژيم دستگير شده و درحدود يكسال و نيم در زير شكنجه های دشمنان اسلام بسر می برد و در شهريور سال 54 ايشان را آزاد نموده و جهت جلوگيری از فعاليت های ضد رژيم ايشان را به سربازی تبعيد می كنند.

در شهريور سال 1356 سربازی ايشان خاتمه يافته و مجدداً به قم باز ميگردند. و پس از بازگشت مجدد ايشان به حوزه با بينشی وسيعتر و توانی‌ بيشتر شروع به فعاليت می كنند و پس از آن به ميانه رفته و با استفاده از سكوی منبر بر عليه رژيم طاغوت در روستاهای ميانه شروع به فعاليت می كنند.

شهيد آشوری در زمان تشريف فرمايی امام جزء‌ روحانيونی بودند كه به استقبال امام آمده بودند.

پس از پيروزی انقلاب اسلامی ايشان نهاد انقلابی كميته را در ميانه پايه گذاری كرده و به فعاليت شبانه روزی در كميته انقلاب اسلامی ميانه پرداختند.

چون ايشان يكی از شاگردان شهد قدوسی رضوان الله عليه بودند توسط ايشان به دادياری دادگاه انقلاب اسلامی ميانه منصوب می شوند.

ايشان با تلاش فراوان توانست دست خوانين و عوامل ضد انقلاب را از منطقه پاك كند. سپس ايشان توسط مردم ميانه به نمايندگی شورای شهر با اكثريت آراء‌ انتخاب می شوند و ايشان در اين مسئوليت با سازماندهی روحانيت ميانه و نهادها و اداره جات ديگر به خدمت خدا و خلق خدا مشغول می شوند. ايشان به فعاليت در شهر ميانه ادامه می دهند تا اينكه در آخر شهريور 59 جنگ تحميلی شروع می شود. پنج روز پس از شروع جنگ تحميلی ايشان بعنوان اولين نفر(از ميانه) برای دفاع از ميهن اسلامی خويش راهی جبهه های حق عليه باطل ميشوند.

در همان زمانی كه ايشان به رزم در جبهه های نبرد حق عليه باطل مشغول بودند اولين فرزندشان به دنيا می آيد. ايشان بعد از شش ماه خدمت صادقانه در جبهه به سوی‌ خانوادۀ‌ خويش بازگشته و سپس جهت ادامه تحصيل علوم دينی به قم بازميگردند. روح پرتلاطم ايشان باز هم آرام نگرفته و برای دومين بار از طريق بسيج سپاه پاسداران قم به جبهه اعزام می شوند و در اوايل سال 1361 در حمله های بيت المقدس و فتح المبين شركت جسته و در عمليات فتح المبين از ناحيه دست مجروح می شوند.

آری،‌شهيد مهدی آشوری لحظه ای از سنگر علم و جهاد فاصله نمی گرفت، او خانوادۀ‌ خويش را متقاعد ساخته بود كه اگر سال نو‌ در خانه است سال ديگرش را در كنار رزمندگان باشد.

ايشان پس از مجروح شدن در عمليات فتح المبين به قم بازمی گردند و پس از مدتی ادامه تحصيل علوم دينی برای سومين بار در اواخر سال 1362 بعنوان مبلغ با لباس شريف روحانيت به جبهه اعزام می شوند و در اوايل سال 1363 در عمليات خيبر از ناحيه گردن و دست مجروح می شوند و مجدداً به سنگر علم بازمی گردند.

آری، دوباره به حوزۀ علميه قم بازگشت و برای هرچه بهتر تحقق بخشيدن به آرمان خويش از طرف حوزه راهی دانشكدۀ علوم قضايی (دانشگاه تهران) می شوند و به تحصيل علوم قضاي‍ی می پردازند و پس از يكسال و نيم كوشش و تلاش در بهمن ماه سال 1364 موفق به اتمام دروس دورۀ ليسانس علوم قضايی می شوند. ايشان همزمان با تحصيل در دانشكدۀ علوم قضايی به تدريس در سياسی عقيدتی نيروی هوايی و همكاری با هيئت علمی سياسی عقيدتی نيز مشغول بود.

ايشان پس از فراغت از دروس دانشكده در اول اسفند ماه 64 از طريق سازمان تبليغات اسلامی به سوی دانشگاه انسان سازی يعنی جبهه های نور عليه ظلمت پرواز می كند ولی دشمن بعثی صهيونيستی كه چشم ديدن اين عزيز و ديگر عزيزان همراه وی را نداشت به هواپيمای آنان حمله ور می شود و فاجعه يكم اسفند را  به بار می آورد.

آری، در اول اسفند 1364 ايشان همراه ياران صديق امام دعوت حق را لبيك گفته و به خيل عظيم شهدا می پيوندند و با آغوش باز شهادت را پذيرا می شوند.

راهشان جاويد و يادشان گرامی باد.

 

«خدايا خدايا تا انقلاب مهدی(عج) خمينی را نگهدار»