نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

شخصیتها
شخصيت ها / شهدا / عبداله هروی شریفیه / متن / خاطره / خاطره

این خاطره به نقل از شوهر خواهر شهید است که تقدیم حضورتان می‌شود.

عبدالله در نوجوانی پیش‌نماز مدرسه شد

زیر چشمی معلم را می‌پاییدم. لبخند به لب، به عبدالله نگاه می‌کرد. نگاهش حاکی از رضایت بود. عبدالله مشغول قرائت بود. چند دقیقه بعد، با (صدق الله العلى العظيمِ) عبدالله، همه صلوات فرستادیم. سرش را از روی کتاب قرآن بلند کرد و به معلم نگاهی انداخت.

اما معلم، خیره به او نگاه می‌کرد. چند ثانیه بعد، متوجه سکوت کلاس شد. به خود آمد و گفت: «آفرین پسرم! صوت قشنگی داشتی!» چند روز گذشت. زنگ نماز به صدا درآمد. رفتیم وضو گرفتیم. در حال پایین کشیدن آستین‌هایم بودم که داخل صف شدیم. معلم‌مان آمد و عبدالله را صدا زد و گفت: «از امروز عبدالله پیش نماز ماست. هم پسر باتقواییه و هم صوت قشنگی داره!»