نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

شخصیتها
شخصيت ها / شهدا / غلام رضا عباسی / متن / خاطره / خاطرات

ین خاطرات به نقل از خواهر شهید است که تقدیم حضورتان می‌شود.

فرزندم را در راه خدا داده‌ام
بعد از شهادت غلامرضا از طرف ارتش، مبلغی را که به عنوان دیه به خانواده شهدای ارتش می‌دادند، برای مادرم آورده بودند؛ اما مادرم گفت: «من فرزندم را در راه خدا داده‌ام!» و پول را از آنها نگرفت.

 

پس از شهادت، شب‌هایش را بالای سر مادرم صبح می‌کرد
اذان صبح بود. مادرم به من گفت: «سکینه! بلند شو نمازت را بخوان!» بلند شدم دیدم مادرم خیلی سرحال است. گفت: «دیشب غلامرضا تا صبح بالای سر من بود!» گفتم: «مادر راست می‌گی؟» گفت: «هر موقع من از خواب بیدار می‌شدم می‌دیدم بالای سرم نشسته.» گفتم: «مادرت بمیره! چقدر بالای سر من می‌نشینی! برو بخواب.» گفت: «نه مادر! همینجا می‌نشینم تا صبح شود.» مادرم را صدا می‌کند و می‌گوید: «مادر! بیدار شو، اذان شده نمازت را بخوان!»

مادرم که بیدار می‌شود می‌بیند که دیگر غلامرضا رفته است. به مادر گفتم: «تو واقعاً او را دیدی؟» گفت: «کلی هم با او حرف زدم. تنها چیزی که به ذهنم می‌رسید این بود که او شهید شده. به او گفتم: «چرا امشب بالای سر من نشستی؟» گفت: «من همینطور نشستم نگاهت می‌کنم تا تو بخوابی.» تنها شبی که هفت روز بعد از شهادتش، مادرم راحت خوابید آن شب بود. هر شب تا صبح گریه می‌کرد ولی آن شب تا صبح خوابید و روز بعد مادرم آرام بود.

 

غلامرضا مادرش را تنها نگذاشت
ساعت را کوک کردم که مادرم را صدا بزنم داروهایش را بخورد. دیدم غلامرضا آمده دارد دست و پاهای مادرم را صاف می‌کند و مادرم را رو به قبله می‌کند. همان لحظه ساعت زنگ زد. بیدار شدم؛ دیدم دست و پای مادرم صاف و چشمانش روی هم. لب‌هایش هم روی هم بود. گفتم: «مادر! بیدار شو، باید دارو بخوری.» جوابم نداد. رفتم برادرم را صدا کردم گفتم: «مادر بیدار نمی‌شه!» برادرم آمد و گفت: «چه کسی مادر را رو به قبله کرده؟» به آنها گفتم غلامرضا اینجا بود.
(به نقل از خواهر شهید)

 

معصومیتی در چهره این بچه می‌بینم که قابل وصف نیست
مادرم برای‌مان تعریف کرد: «وقتی غلامرضا به دنیا آمد او را پیش شوهرعمه‌مان بردیم که در گوش او اذان بگوید. او که مرد مذهبی و متدینی بود وقتی می‌خواست اذان بگوید گفت: «من در چهره این بچه معصومیت خاصی می‌بینم. چیزی در چهره این بچه می‌بینم که قابل وصف نیست.»
(به نقل از برادر شهید)