نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

شخصیتها
شخصيت ها / شهدا / فرج اله همافر / متن / خاطره / خاطره

این خاطره به نقل از مادر شهید است که تقدیم حضورتان می‌شود.

راز دستی که او را آسمانی کرد
نگاه به پیکرش انداختم؛ به شکم زخمی‌اش و به دست ترکش خورده‌اش. همان دستی که از کودکی مشکل داشت و استخوانش کج بود. شب قبل از اعزام اولش، خوابش را دیدم. در عالم رویا گفتم: «آخه تو با این دستت چطوری می‌خوای اسلحه دست بگیری؟» گفت: «درست می‌شه. ترکش می‌خوره درست می‌شه.» حالا نگاهم روی همان دست ترکش خورده‌اش خیره مانده بود.