نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

شخصیتها
شخصيت ها / شهدا / هادی هراتیان / متن / خاطره / خاطره


این خاطره به نقل از مادر شهید است که تقدیم حضورتان می‌شود.

چه کنم چاره ندارم که فلک کرده مرا از تو جدا
ساکش آماده بود و خودش آماده‌تر. هنوز ساعت رفتنش نرسیده بود که از جایش بلند شد. وسط اتاق شروع کرد به راه رفتن. بعد ناگهان رو کرد به من و گفت: «چه کنم چاره ندارم که فلک کرده مرا از تو جدا / از کجا غنچه بچینم که دهد بوی تو را» مبهوت نگاهش کردم. جوابی به جز قطره‌های اشک نداشتم.