نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

شخصیتها
شخصيت ها / شهدا / مصطفی همتی / متن / خاطره / خاطره

این خاطره به نقل از برادر شهید است که تقدیم حضورتان می‌شود.

نوشته روی ساکش، گویای همه چیز بود
خیلی پافشاری کرد تا رضایت ما را برای رفتن به جبهه بگیرد. وقتی دیدم دست بردار نیست، موافقت کردم. بار دوم بود که می‌خواست اعزام شود. با همه خداحافظی کرد. به بعضی‌ها هم گفته بود: «شاید دیگه همدیگر رو نبینیم. هر بدی دیدین، حلالم کنین!»

گویا به او الهام شده بود که شهید می‌شود و بر نمی‌گردد. روی ساکش نوشته بود: «خداحافظ ای ساک، برو طرف خانه و سلام من را به آنها برسان!» همینطور هم شد. ساکش آمد و ما همچون يعقوب در فراغ يوسف، ده سال گریستیم و صبر کردیم. البته راضی بودیم به رضای حق.