نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

شخصیتها
شخصيت ها / شهدا / علی پورآقاسی / متن / زندگی‌نامه / زندگینامه

« اَلّلهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ اَن تَجعَلَ وَفاتی قَتلاً فی سَبیلِکَ»

بارالها تو را سپاس مي‌گويم و به درگاهت سجده به جاي مي‌آورم و تو را شكر مي‌نهم. خداوندا به آستان كبريايي تو آمده‌ام و به بارگاه تو تقرب يافته‌ام. معبودا اينك اين بنده پر گناه و پر جرم تو با سيلابي اشك و تني نحيف و قلبي چركين و دلي پر هوا و ديدگاني بي‌حياء به سويت آمده است.

خداوندا مرا ببخش، كه چه بسيار تهمت، غيبت و افترا از زبانم بيرون جسته است. خداوندا مرا ببخش كه همواره در پي يافتن شهرت بوده‌ام. خداوندا رُخَم را در پيشگاهت سفيد گردان. خداوندا مرا بيامرز كه چه بسيار فكر امور دنيوي مرا به خود مشغول داشته است. خداوندا مرا بيامرز كه در راهت جهاد نكردم و حقيقت را به جاي نياوردم. خداوندا تو را سپاس مي‌گويم كه چه بسيار عيوب مرا پوشاندي. خدايا تو را سپاس كه خطاپوشي. خدايا اينك كوله‌بار گناهم سنگين است. تقاضاي من اين است كه اين دعا را فراموش نكنيد: خدايا خدايا تا انقلاب مهدي(Q) خميني(7) را نگه‌دار. این مناجاتی است از شهید علی پورآقاسی که از قلب سلیمش بر سفیدی کاغذ نقش بسته است و افکار بلندش را به تماشا کشانده است.

او مسافری بود از سرزمینی که بهترین و بزرگترین آدم‌ها را در خویش جای داده بود. بهشتی که مانندش در روزی زمین نه نیست و نه خواهد آمد؛ بهشت کربلا. در یازدهم دی ماه سال 1337 در شهر کربلا در عراق و در خانواده‌ای مذهبی، متدین و با صفا که عاشق اهل بیت(b) و نوکر آستان اباعبدالله(A) بودند، دیده به جهان هستی گشود. مادرش می‌گوید: «در کربلا زندگی می‌کردیم که او متولد شد. پدرم که فرد مؤمنی بود در گوشش اذان و اقامه را زمزمه کرد و چون شب قدر و شب نوزدهم ماه مبارک رمضان به دنیا آمد گفت «بالاخره این پسر یه چیزی میشه.» در خواب دیدم که سیدی او را بغل کرده بود و می‌بوسید و می‌بویید و می‌گفت که جنگی اتفاق می‌افتد و شما مواظب او باشید. از همان کودکی در مسیر اسلام بود. نمازش را می‌خواند و روزه‏اش را هم می‌گرفت و اهل نماز شب بود. در فضای معنوی شهر کربلا رشد و نمو کرد و در حرمین شریفین روزگار کودکی‌اش را می‌گذراند و در بهشت خداوند در روی زمین زندگی می‌کرد. اهل بازی هم بود و فوتبال را دوست داشت ولی دوست نداشت که مردم آزاری کند.

درس خواندن را دوست داشت و تحصیلاتش را از همان ابتدایی با جدیت آغاز کرد و توانست سال‌های تحصیلش را به خوبی پشت سر بگذارد و تا مقطع دیپلم پیش برود و در رشته ریاضی- فیزیک در شهرستان محلات در دبیرستان شهید بهشتی دیپلم گرفت و به دانشگاه رفت و تا سال اول دانشگاه هم به تحصیلش ادامه داد. با تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عضویت این نهاد در آمد او در لحظه شهادت به عنوان فرمانده گروهان یا زهرا از گردان جندالله در تیپ 17 علی بن ابی طالب(C) خدمت می‌کرد.

فرمانده کربلایی‌زاده شهرستان محلات حدود 4 ماه در خدمت اسلام و سپاه و جبهه بود و در این مدت زحمات زیادی کشید و رشادت‌ها و شجاعت‌هایی را به رخ دشمنان کشید. تا سرانجام در دومین روز از فروردین ماه سال 1361 در منطقه عملیاتی شوش در حین عملیات فتح‌المبین بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید و آسمانی شد. پیکر مطهرش را در شهرستان محلات به خاک سپردند.