نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

شخصیتها
شخصيت ها / شهدا / محمدافضل گروسی / متن / زندگی‌نامه / زندگینامه شهید محمدافضل گروسی

شهید "محمدافضل گروسی" سوم دی ماه سال 1340 در یک خانوده متوسط و کشاورز متولد شد پس از دوران کودکی در شش سالگی راهی مدرسه شد و با موفقیت تا کلاس دوم دبیرستان در رشته علوم تجربی تحصیل کرد.

او همزمان با تحصیل اقدام به آموزش قرآن و فراگیری رساله امام کرده و هر کجا عالمی می دید از فرصت استفاده می کرد و مسائل شرعی خود را جویا می شد.

مدام در مساجد و مجالس مذهبی و سخنرانیها شرکت می کرد. قرآن و رساله را به اعضای خانواده اش تعلیم می داد تا اینکه خانواده خود را به صورت یک خانواده مذهبی در آورد. مردم را به دادن خمس و زکات تشویق می کرد.

شهید گروسی از جمله افرادی بود که در ده راهپیمایی ها را تنظیم کرده و مردم را به شرکت در راهپیمایی فرا می خواند. او علاوه بر نماز یومیه نمازهای مستحبی نیز بجای می آورد. شبها نماز شب می خواند و قرآن تلاوت می کرد. صبحها برای اقامه نماز زودتر از همه بیدار می شد و برای انجام عبادات به مسجد می رفت.

وی یکی از بنیانگذاران کتابخانه قائم آل محمد(ص) در روستای اردجین بود که بیش از 50جلد کتاب به این کتابخانه اهدا کرد. همچنین یکی از اعضای فعال انجمن اسلامی بود که برای اعضای انجمن اسلامی کلاسهای عقیدتی دایر می کرد و همیشه آنها را به رعایت اخلاق اسلامی دعوت می کرد.

اخلاق و رفتارش برای دوستان الگو بود. او با شروع جنگ خود را به بسیج سپاه پاسداران ابهر معرفی کرده و طی آموزشهای کوتاه مدت در پادگان امام حسین از طریق همین پادگان برای نبرد با دشمن به جبهه های غرب اعزام شد. پس از دو ماه مبارزه در جبهه های غرب سپس خود را به سپاه پاسداران ابهر معرفی کرده و به عضویت این سپاه در آمد. دوباره به جبهه های جنوب اعزام شد. او به جهاد و شهادت زیاد علاقه داشت بارهها می گفت "من باید در این راه امام زمانم را ملاقات کنم" همچنین می گفت "آفتاب عمر انسان روزی غروب می کند اما چه بهتر این غروب کردن در راه خدا و با رضای خدا باشد".

بارها سفارش می کرد لباس ساده بپوشید و غذای ساده بخورید مستضعفین را از یاد نبرید او علاقه زیادی به جامعه روحانیت داشت. دوست داشت در قم که شهری روحانی خیز است زندگی کند.

شهید گروسی وقتی خود را شناخت وجودش را وقف مستضعفان کرد. وقتی پولی به دست می آورد آن پول را به مستضعفان می داد. هنگام خوابیدن در زمین خشک بدون اینکه زیر اندازی پهن کند می خوابید وقتی مادرش به این عمل او اعتراض می کرد در جواب می گفت "برادران رزمنده ما که در جبهه زیر انداز ندارند تا من زیر انداز بیاندازم من می خواهم با یاد آنها باشم".

او همچنین علاقه زیادی به نماز جماعت و نماز جمعه داشت قبل از اینکه سیر شود از غذا خوردن دست می کشید. حتی بعضی اوقات یک شبانه روز گرسنه می ماند.

وقتی خانواده اش پیشنهاد می کنند که ازدواج کند در جواب می گوید "الان من باید در راه به ثمر رسیدن انقلاب به جنگم و انشاءالله بعد از پیروزی و پایان جنگ به نفع اسلام ازدواج نیز خواهم کرد.

یکی از دوستان او نقل می کند؛ من او را نمونه در کارهای خیر و اخلاق پسندیده یافته بودم. بالاخره وی واقعا خدا را شناخته بود و در راه او قدم بر می داشت و دوست داشت که در راه خالقش خون خود را نثار کند.

بعد از دو ماه مبارزه در جبهه دارخوین محمدیه در حمله فرمانده کل قوا پس دو ساعت در محاصره بودند در ساعت 7 صبح در کنار دیگر شهدای همسنگرش شربت شهادت نوشید.

در تمامی دوران پر مبارزه اش همواره راه متعال اسلام را پیمود این مجاهد صدیق و عارف و مومن به انقلاب اسلامی همیشه حامی محرومان و مستضعفان بود. سرباز راستین اسلام و عاشق امام زمان و عاشق لقاءالله بود که سرانجام خداوند او را به آرزوی دیرینش رسانید و در جبهه حق بر علیه باطل سلحشورانه جنگید و شربت شهادت نوشید و با نثار خون پاک و جوشان خویش سرمشقی افتخار آفرین برای همه رزمندگان اسلام شد. راهش پر رهرو باد.

منبع: اداره امور فرهنگی، تبلیغات، هنری و اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران استان