نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

شخصیتها
شخصيت ها / شهدا / هدایت اله ترکاشوند / متن / وصیت نامه / وصیت نامه
بسمه تعالی
مورخه 65/10/6
با سلام و درود فراوان بر امام زمان و نایب بر حقش امام خمینی و با درود و سلام فراوان بر شهدای اسلام که تا کنون ایثار و فداکاری کرده اند که بزودی زود راه کربلا و قدس عزیز را باز کنند.
وصیتنامه و سند سرباز وظیفه هدایت ترکاشوند
ای جوانان نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین (ع) در میدان کار زار نبرد با کفار و برای اسلام شهید شد ای جوانان نکند در رختخواب ذلت بمیرید که علی (ع) در محراب شهید شد ای پدران و ای مادران نکند که از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید بخدا قسم در دنیا نمی توانی جواب فاطمه را داد که از روی آن حضرت شرمنده خواهید بود ای جوانان وای پیران و ای خواهران و ای مادران نکند که روزی دست از یادی امام امت بردارید که وای به آن روزی که چنین شود که همگی ما نیز پیش آن حضرت مانند اهل کوفه شرمنده شویم و اگر چنین شود اسلام ضربه محکمی خواهد خورد ای برادران و ای خواهران در مرگ من گریه و زاری نکنید و برای من سیاه نپوشید چونکه من به آرزوی دیرین خود رسیدم من آن زمان که اسلحه بر دست و لباس بر تن کردم همان اسلحه و لباس حجله عروسی من است مادر جان مگر کسی در جشن عروسی فرزند خود گریه و زاری می کند بلند شو از مهمانانت پذیرایی کن و از  شیون دوری کن عروسی پسرت را شادی کن مادر جان . ای خواهرم بخدا قسم حجاب تو از قطره های خون من و شهدا غلیظ تر است و تو با حجابت حرمت خون شهدا را بالا می بری دوستان و رفیقان عزیزم حمایت از رهبر و آب و خاک وطنت حمایت از دین و ناموست است بشتاب رو سوی میدان کن و مشغول نبرد شو که حسین (ع) در انتظار شما می باشد زود باش خود را به کاروان حسین برسان ای برادر و ای خواهر و ای مادرم و ای پدرم به بچه هایم دروغ نگویید به آنها نگویید که پدرتان در سفر است و برمی گردد به آنها نگویید که پدرتان می آید بلکه بگویید که پدرتان به یاری حسین زمان (ع) شتافت بگویید که پدرتان قطره خونی را در مرز مجنون چکاند بگویید که تیکه ای از بدن او در بازی دراز و تکه ای دیگر در سومار افتاده بلکه به آنها راست بگویید از قطره خون شهدا هزاران لاله زمین می روید بار الله اگر من شهید شدم گریه و زاری  ها را کنار بگذارید و شما نمی توانید مثل مادر علی اکبر باشید چند روزی می توانید پرچمی سیاه بدرخانه بزنید ولی شکر خداوند عالمین بکنید که همچون فرزندی را در راه اسلام دادید بخدا قسم آن شبی که علی اکبر در میدان شهید شد مادرش حنا به دستانش زنده بود شما  هم باید همان طور باشید باری مادرم باری گران بودم بر دوشت که بزرگم کردی با آن شیر پاکت امید است که آن شیر پاکت را حلالم کنید ای پدر امیدوارم که رنجهایت را حلال کنید برادران و خواهران راه اسلام را ادامه دهید و همیشه در مکتب کلاس دینی حاضر باشید پدرم تنها خواهش من این است که به هر طوری شده فرزندان مرا مثل برادرانم بزرگ کنید و به  بلوغیت برسانی برادرم امید است که از دوستان قومان خویشان همسایگان و حتی همشهری ها برایم حلالی بطلبی در پایان وصیت امید است پدر نگذاری عمه ام گریه و زاری کند و بلکه شادی کند من از مابین شما به میدان نبرد پرداخته ام
به کسی نه بدهکارم و نه از کسی بستانکارم
من از این زندان و زندان بان دلتنگم!
من با این دیوار کهنه هماهنگم
من نگویم که مرا از این زندان آزاد کنید
دمی بر این و دلم شاد کنید
بر سیه سنگ مزارم بنویسید که او زادۀ غم بود که به گرد جهان گشته فراموش
با تقدیم احترام هدایت ترکاشوند