مادر شهید «محسن زرگر»:
«در متقاعد کردن پسرم تلاش کردم مبنی بر اینکه «ابتدا باید عمل کنی و بعد از خوب شدن دوباره به خط مقدم برگردی. نگران چه هستی عزیزم دوباره جبهه میروی». دیدم محسن با خودش زمزمه میکند و میگوید نگران چه هستم؟ نگران چه هستم؟ ...» ادامه این خاطره از زبان مادر شهید «محسن زرگر» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۷۱۵۷۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۳
مادر شهیدان «امام جمعهشهیدی»؛
«بعضی مواقع، دو برادر با هم جبهه بودند. نگرانشان نبودم، چون میدانستم در کدام مسیر گام برداشته و آخر این راه چیزی جز شهادت نیست. قلبم آرام بود. به هیچ عنوان از شهادتشان گریه نکردم بلکه به خودم بالیدم که توانستم کاری برای انقلاب کنم ...» آنچه میخوانید ناگفتههای مادر شهیدان «محمد سعید و محمدمحسن امام جمعهشهیدی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۰۸۸۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۲
مادر شهید «رضا عطاری»
«پسرم در شرکت فرنخ، نمازخانه ایجاد کرد تا کارگران بروند نماز بخوانند و بهانه عدم وجود مکان برای نماز خواندن نداشته باشند. البته مثل این کارها زیاد انجام میداد به عنوان مثال چادر میخرید و به زنان بیچادر که نداشتن آن را بهانه میکردند، به آنها هدیه میداد تا چادر بر سر کنند ...» آنچه میخوانید ناگفتههای مادر شهید «رضا عطاری» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۶۹۲۶۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۰۷
مادر شهید غریب در اسارت «عباس بروجیفرد»:
« یکی از همرزمانش نحوه شهادت عباس را برایمان اینگونه تعریف میکرد و میگفت شهید از من طلب آب کرد و من نتوانستم جرعه آبی بر دهان او بریزم و گفت به مادرم بگو که دارم میروم. با تعریف کردن این خاطره، حال من و پدرش بد شد و گفتم دیگر برایم تعریف نکن و بس است ...» آنچه میخوانید ناگفتههای مادر شهید غریب در اسارت، «عباس بروجیفرد» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۶۵۹۰۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۱
مادر شهید غریب در اسارت، «حمزه کشاورزافشار»:
«ابتدا خبر دادند که پسرم به همراه دوستانش اسیر شده و من منتظر بازگشتش به خانه بودم اما بعد از مدتی، یک مرد روحانی منزل ما آمد و گفت فرزندت به شهادت رسیده، حرفش را قبول نکردم و گفتم فرزندم به همراه دوستانش اسیر شده و به خانه باز میگردد، اما ایشان سرانجام مرا توجیه کرد که شهید شده است ...» آنچه میخوانید ناگفتههای مادر شهید غریب در اسارت، «حمزه کشاورزافشار» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۶۰۱۹۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۰۹
مادر شهید «احمد یعقوبی»:
«از شهادت پسرم اشک در چشمانم حلقه زد، اما پدرش ذرهای اشک نریخت، گریه نکرد و افتخار هم میکرد که پسرش در راه رضای خدا فدا شده است ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید «احمد یعقوبی» از زبان مادرش تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۶۰۰۳۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۰۶
به مناسبت ولادت با سعادت حضرت علی (ع) و روز پدر، تصاویر منتشر نشده از پدران شهید آذربایجان شرقی تقدیم نگاه مهربانتان می شود.
کد خبر: ۵۴۶۸۶۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۱۵
گفتگوی تصویری با مادر شهیدان «علیرضا و عباس یارکودکان»؛
مادر شهیدان «علیرضا و عباس یارکودکان» می گوید: علیرضا و عباس عاشق شهادت بودند، علیرضا پیراهن مشکی شهادت عباس را بر تَن داشت که خودش هم به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۳۵۴۹۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۱۰
روایتی شنیدنی از مادر شهید «محسن قلندرپور»؛
مادر شهید «محسن قلندر پور» می گوید: فرزندم سن و سال کمی داشت، به او می گفتم در قد و قواره تو نیست که بخواهی با دشمن بجنگی با هزار بهانه من را راضی کرد و در جنگ حضور پیدا کرد. از آن لحظه به بعد دلهره های من آغاز شد تمام شبانه روز که صدای آژیر آمبولانس را میشنیدم احساس میکردم که محسن را از دست دادهام.
کد خبر: ۵۳۱۲۹۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۲۲
نوید شاهد - در راستای بیانات مقام معظم رهبری (حف) در خصوص ثبت و ضبط خاطرات والدین معزز شهدا، ضبط تاریخ شفاهی والدین معزز شهدای شهرستانهای دامغان و شاهرود در صدا و سیمای شهرستان دامغان آغاز شد.
کد خبر: ۵۰۷۶۶۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۱۳
مرور خاطرات شهدا از زبان مادرانشان که سالها پس از شهادت آنها با این خاطرات زندگی میکنند، برای ما شنیدنی و یادآور جانفشانیهایشان در هشت سال دفاع مقدس است که در بین خاطرات آنها آخرین وداع این شهدا را با مادرانشان مرور میکنیم.
کد خبر: ۴۷۶۴۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۲۹