معرفی کتاب
کتاب به من بگو کجایی داستان های کوتاه از وقایع اردوهای راهیان نور
کد خبر: ۴۱۳۸۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۶
معرفی کتاب
کتاب «نبض قلم» کار مشترکی از « معاونت پژوهش و ارتباطات فرهنگی سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران استان گلستان و سازمان دانش آموزی استان گلستان» که مجموعه داستان های کوتاه دفاع مقدس می باشد به انتشارات « شهدای نینوا »...
کد خبر: ۴۱۳۳۵۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
او خودش ميخواهد برود، ما هم كه راضي هستيم. پدرش هم در جبهه است ميتوانيد سوال كنيد. تازه، برادر! اگر شما انجام وظيفه ميكنيد ما هم بايد انجام وظيفه كنيم و وظيفه ما رفتن به جبهه است!
کد خبر: ۴۱۲۸۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۳
پنج زن بوديم كه براي امدادرساني به آبادان ميرفتيم. آتش از زمين و آسمان ميباريد و خورشيد و زمين دست به دست هم داده بودند تا با ايجاد گرماي 50 درجه ما را از حركت باز دارند.
کد خبر: ۴۱۲۶۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۱
مقاله حاضر با درنگ در اشعار و داستان های دفاع مقدس، این وجوه همگرایی را با شواهد متعدد و در تقسیماتی نظیر مضامین دینی و عرفانی، یاد کردن انقلابیان، تطبیق تاریخ و اعتراض و تحذیر نشان داده است و پیش از بحث اصلی علاوه بر مقدمه، وضعیت شعر و داستان دفاع مقدس را بررسی کرده است.
کد خبر: ۴۱۲۳۵۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
کتاب تنها یادگاری برای کودکان توسط بنیاد شهید وامور ایثاگران استان سمنان منتشر شد
کتاب تنها یادگاری اثر نویسنده فرزانه نعیمی و با تصویرگری مریم السادات میرحسنی در پایان سال 95 منتشر گردیده و مقرر است در روز شهدا (22 اسفندماه) رونمایی گردد.
کد خبر: ۴۱۲۲۶۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۵
معرفی کتاب
داستان دوستان، بر اساس زندگینامه، وصیت نامه و خاطرات جمعی از شهدای جهاد کشاورزی استان بوشهر
کد خبر: ۴۱۲۱۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۴
انتشارات علمی و فرهنگی جشنواره داستاننویسیِ حوزه دفاع مقدس را در سه بخشِ ادبیات کودک، نوجوان و جوان برگزار میکند.
کد خبر: ۴۱۱۴۱۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۱۵
از صبح اول وقت که آن گونه آزار دیده بود تا ظهر که غذای پسرش را داد و او را روانه مدرسه کرد آرام و قرار نداشت. هزاربار از خدا مرگش را خواسته بود.
کد خبر: ۴۰۸۲۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
داستان و خاطرات
زیبایی ها صرفااز طریق چشم سردیده نمی شدند ، بدون واسطه دیدن قابل لمس بودند اصلا خودت جزئی از آن بودی . حضرت امام را دیدم در جایی با چند تا از دوستانم که قبلا شهید شده بودند ، ایستاده و من با چند نفر از دوستان در فاصله چند متری آنها...
کد خبر: ۴۰۸۱۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۲۶
داستان و خاطرات
دراولین حمله به دشمن بااستفاده از اصل غافلگیری، همگی آنها را که در خواب بودندتار و مارکردیم. دشمن فکرش را هم نمی کرد که نیروهای ایرانی بتوانند تا آن ارتفاع ، با آن همه موانع طبیعی و غیر طبیعی بالا بیایند بنابراین با خیال راحت خوابیده بودند .
کد خبر: ۴۰۸۰۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۲۵
دفاع هشت ساله ملت ما در مقابله با کشور گشایی های نظام استبدادی عراق، از جمله رویدادهایی است که تمامی شئونات اجتماعی کشور ما را تحت تأثیر قرار داده و خود، یک دوره مهم در صفحات تاریخ این ملت محسوب می شود.
کد خبر: ۴۰۷۹۵۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۲۴
داستان خاطرات
...فرمانده گردانی بودم که طی چند ساعت یک تیپ آنها را شکست داده بودیم و فرمانده آنها را اسیر و غنایم زیادی را گرفته بودیم . طبیعی بود که آنها اینقدر هیجان زده شوند . تا آن موقع به عربی و یا فارسی دست و پا شکسته سوال و جواب می کردند ...
کد خبر: ۴۰۷۶۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۱۹
موضوعات جنگ هشت ساله ایران و عراق لزوما حوادث واقع شده در جبهه های نبرد نبود و نیست. موضوعاتی مانند بمباران ها، اسارت ها، وضعیت اجتماعی پشت جبهه و... نیز موضوعات مرتبط با جنگ هستند.
کد خبر: ۴۰۷۴۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۱۶
نشست تخصصی موانع و راه کارهای ارتقاء جایگاه ادبیات داستان جنگ و دفاع مقدس برگزار می شود.
کد خبر: ۴۰۵۳۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۱۱
سالروز ولادت شهید امیر حسین داستان پور
توكه به بنيآدم كرامت بخشيدهاي، توكه امانت خاص خويش را بردوش بنيآدم نهادهاي، تو كه همه پيامبرانت را براي تعليم كتاب و تحقق عدالت مبعوث كردهاي، توكه عزت را از آن خود ميخواني و از آن پيامبران خود و از انسانهايي كه ايمان دارند. ما انسانيم بتو و پيام پيامبران تو ايمان داريم آزادي و آگاهي و عدالت و عزت را از تو ميخواهيم. ببخش كه سخت محتاجيم و دردناكانه ترا از همه وقت قرباني اسارت و جهل و ذلتيم .
کد خبر: ۴۰۴۹۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۰۱
در نمایشگاه قرآن
مراسم رونمایی از اپلیکیشن قرآنی «شهر قصه» دوشنبه شب، ۲۲ خرداد ۹۶ با حضور جمعی از مسئولان، در نمایشگاه بین المللی قرآن برگزار شد.
کد خبر: ۴۰۴۴۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۳
عباس منم برمی گرده، مطمئنم که برمی گرده.
کد خبر: ۴۰۳۸۸۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۱۳
گریه نکن دایه؛ می دانم برات سخته، ای همه راه، از کرمانشاه بزنی بیای پیش مه، عیبی نداره، ببخشی.
کد خبر: ۴۰۳۷۵۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۱۰
داستان ( تقدیم به همه شهدای جزیره مجنون)
دو ماه از آمدن ما به این جزیره می گذرد، پنج مهندس و پانزده سرباز که جایگزین یک تیم دیگر شدیم. پنجاه روز پیش آفتاب نزده، جزیره را در عرض بیست دقیقه دور زدیم. سی و نه روز پیش در یک حمله ی هوایی، اولین نفر از گروه ما کشته شد.
کد خبر: ۴۰۳۰۲۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۳۰