نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - تاریخ
گفتگوی تصویری با جانباز کرمانشاهی «هما طرسوست»
«هما طرسوست» می‌گوید: در خیابان جلالیه در حال رفت و آمد بودم که هواپیماهای دشمن شهر کرمانشاه را بمباران کردند. به دنبال پناهگاه بودم که چیز محکمی به کمرم اصابت کرد، چشم که باز کردم دیدم روی تخت بیمارستان هستم.
کد خبر: ۵۶۶۸۳۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۲

گفتگوی تصویری با مادر شهید «عبدالمجید شعیری»
عضو بسیج دانش آموزی بود به پدرش التماس می کرد اجازه بدهد که در جنگ شرکت کند همسرم مخالف بود و می گفت: بگذار بزرگتر که شدی برو که حداقل بتوانی آنجا کاری انجام بدهی. هیچوقت این لحظه را فراموش نمی‌کنم وقتی قطعنامه 598 را شنید با بغض به پدرش گفت: تو به من گفتی وقت هست جنگ هم تمام شد و اجازه ندادی.
کد خبر: ۵۶۶۸۲۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۲

گفتگوی تصویری با خواهر شهید «الماس رازیانی»
«خاور رازیانی» می گوید: شهادت افتخار من است، ما نباید به دشمن اجازه بدهیم به خاک ما وارد شود تا اینکه لباس مقدس سربازی را به تن کرد و سه ماه آموزشی را تهران رفت. سه روز مرخصی داشت به منزل من آمد وقتی می‌خواست برگردد، دم خانه که او را رد می‌کردم یک لحظه پیکرش از نظرم رد شد، همانجا بود که با دلهره زیاد گفتم الماس دیگر برنمی‌گردد.
کد خبر: ۵۶۶۸۰۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۲

خاطرات شفاهی جانبازان؛
در گفتگویی معنوی و دلنشین جانباز «محمدرضا حسن‌زاده»، با انسانیت و محبت فراوان خود، برای همه دعا می‌کند.
کد خبر: ۵۶۶۷۵۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۱

گفتگوی تصویری با جانباز کرمانشاهی «فریبرز فیض الهی»
جانباز کرمانشاهی«فریبرز فیض الهی»، می گوید: من چون بچه منطقه اسلام آباد بودم برای شناسایی با نیروهای سپاهی همراه شدم. به منطقه شیان که رسیدیم یک جیب پارک شده بود و منافقین پیکر شهدای عزیزمان را کنار آن گذاشته بودند که روحیه مردم را تضعیف کنند، هیچوقت این لحظه را از یاد نمی برم.
کد خبر: ۵۶۶۵۷۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۷

گفتگوی تصویری با پدر شهید ارتشی «مصطفی ناصری»
«یار مراد ناصری» می گوید: مصطفی از سال 1388 لباس مقدس ارتش جمهوری اسلامی را به تن کرد. مسئول توپخانه آتش بار یک پادگان ابوذر بود که حین خدمت برای خسارت وارد نشدن به اموال دولت در انبار مهمات در یک آتش سوزی به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۶۶۵۴۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۶

تاریخ شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «محمدابراهیم امیدی» می گوید: ابراهیم خیلی خوشرو بود. با اینکه نامزد داشت اما مدام به جبهه می رفت، هر زمان از بیرون می‌آمد دست من و پدرش را می‌بوسید و می‌گفت: شما کار نکنید، تا من را دارید غم نداشته باشید.
کد خبر: ۵۶۶۴۰۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۴

تاریخ شفاهی همسران شهدا
همسر شهید «علی کوشکی» می گوید: موقعی به جبهه میرفت، به او میگفتم این بچه ها کوچیک هستند، اگر شهید شوی، کسی نیست به آنها رسیدگی کند. در جوابم گفت: تو از حضرت زینب (س) بهتری!؟...تازه ایشان را به اسارت بردند اما کسی با شما کاری ندارد.
کد خبر: ۵۶۶۴۰۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۳

تاریخ شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «عبداله نوریان» می گوید: همسایه‌ای داشتیم که مستمند بود و آب لوله کشی نداشت. عبدالله از آب لوله خودمان یک انشعاب برایشان زده بود. الان همه همسایه‌ها از او تعریف می کنند. عبداله می‌گفت این دنیا ارزشی ندارد باید مردم از تو راضی باشند.
کد خبر: ۵۶۶۴۰۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۲

تاریخ شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «غلامحسین اسدی» می گوید: غلام‌حسین برای اینکه بتواند به آن فامیلمان که محتاج بود کمک کند، از پدرش خواست که در کارهایش به او کمک کند و در مقابل پدرش به او دستمزد بدهد و پدرش نیز پذیرفت. غلام‌حسین پولی را که پدرش به‌عنوان دستمزد کار کردنش به او پرداخت می‌کرد را به آن فامیل می‌داد. در ادامه بخشی از مصاحبه مادر شهید را می‌بینید:
کد خبر: ۵۶۶۱۵۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۹

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «عزیزعلی محمدی» در بیان خاطرات فرزندش می‌گوید: پسرم خیلی احترام من و پدرش را داشت. بعد از شهادتش، اقوام نگذاشتند من پیکر پسرم را ببینم و مدام در مراسم تشییع او می‌گفتم «من فرزندم را فدای امام حسین (ع) کردم.»
کد خبر: ۵۶۶۱۵۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۸

تاریخ شفاهی والدین شهدا؛
پدر شهید «خسرو کاکاوند» می گوید: پسر من به هیچ کس ظلم نمی کرد، بدی از او ندیدم و از پسرم راضی هستم. از خدا می خواهم دستش را از دست حضرت فاطمه «س» جدا نکند.
کد خبر: ۵۶۶۱۵۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۷

گفتگوی تصویری با مادر شهید «امین رضایی»
«وجیهه کرمی مال امیری» می گوید: مسجد می رفت خیلی دوست اش داشتم بعد از اینکه به شهادت رسید خیلی ناراحت بودم که یک شب در خواب به من گفت: جای من خوب است ناراحت من نباش، او را فدای امام حسین (ع) کردم.
کد خبر: ۵۶۶۰۱۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۴

گفتگوی تصویری با همسر شهید «احمد محمدی»
«مینا خدا کرمی» می گوید: شهید به این معتقد بود که دشمن از روی پیکرش رد شود اما وطن و خانواده اش به دست بیگانه نیفتد.
کد خبر: ۵۶۵۹۹۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۴

گفتگوی تصویری با همسر شهید «عزیز احمدی»
«فهیمه مریدی» می گوید: ساعت 7 صبح بود که خبر شهادت همسرم را به ما دادند. او در دره شهیدان به شهادت رسیده بود. همسرم بسیار دلسوز، مهربان و مسئولیت پذیر بود.
کد خبر: ۵۶۵۹۸۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۴

تاریخ شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «نظرعلی کریمی» می‌گوید: به خدا فرزندم خیلی عزیز بود که موقع شهادتش همه آبادی‌های اطراف عزادار شدند چون هرچه داشت به افراد ضعیف می‌بخشید حتی اگه در جیبش ۵ تومن بی‌ارزش هم بود آن را می‌بخشید و می‌گفت خدا بزرگ است.
کد خبر: ۵۶۵۹۷۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۴

گفتگوی تصویری با پدر شهید «اقبال کیهانی»
«براتعلی کیهانی»، می گوید:فرزندم قبل از اینکه به جبهه برود درس می خواند که به یکباره گفت: می خواهم وارد سپاه شوم و از آنجا به جبهه بروم و با رضایت من رفت و در راه حفظ دین، آب و خاک و وطنش به شهادت می رسد.
کد خبر: ۵۶۵۸۴۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۰۸

در شب قدر برگزار شد؛
مراسم احیای شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان در جوار گلزار شهدای خرم آباد با حضور ایثارگران و عموم مردم برگزار شد.
کد خبر: ۵۶۵۷۵۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۳

گفتگوی تصویری با همسر شهید «حیدر نظری»
«فردوس ایوانی» می گوید: یک روز حاضر شده بود و می خواست برود که مادرش گفت: چرا داری می روی؟ در جواب گفت: مادر جان مگر می شود صدای آهنگران را بشنوم و به جبهه نروم.
کد خبر: ۵۶۵۲۶۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۲۲

گفتگوی تصویری با همسر شهید «عباس شمس وندی»
«زهره خجسته» می گوید:همسرم بر اثر انفجار مین در منطقه کوره موش به شهادت رسید. او بسیار مهربان و دل رحم بود طوری که هر فرد ناتوانی را در خیابان می دید به او کمک می کرد.
کد خبر: ۵۶۵۱۸۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۲۱