با رويى خجل به سوى پروردگار حركت مىكنم
به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «جانی عشایری منفرد» 22 مرداد سال 1344 در سیاه چادرهای عشایری دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. تحصیلات خود را تا سوم متوسطه در رشته ادبیات گذراند. دانشآموز بود که راهی جبهه شد. او فرمانده دسته بود که سرانجام 22 فروردین سال 1362 عملیات والفجر یک با اصابت ترکش آسمانی شد. پیکر پاکش در گلزار شهدای بهشت زهرا فیروز آباد به خاک سپرده شد.
متن وصیت:
برادران و خواهران گرچه از سالهاى قبل راه را انتخاب كرده بودم و اكنون براى عملى ساختن يكى از حلقههاى تكامل و انسانيت عازم جبهه حق عليه باطل میشوم. اكنون نداى حسين زمان روحالله را لبيك میگويم.
اى حسين شهيد بيا و نظارهگر باش و ببين كه چگونه امت ما يد واحده شدهاند و زير پرچم لااله الا الله و با تأييد الله و به رهبرى روحالله با مشركين و منافقين زمان ستيز میكنند. اى حسين عزيز اكنون من از ارباب ساختگى مىبرم و به سوى رب خداى حقيقى پرواز مىكنم. مىخواهم از اربابهايى كه هركدام از آنها مرا لحظهاى به جهتى متوجه مىكنند ببرم و به آفريدگار هستى و مربى حقيقى بپيوندم.
اى خداى رحمان رو به سوى تو نهادم ولى با كولهبارى پر از گناه و چشمان گريان با رويى خجل به سوى تو حركت مىكنم ولى قلبم به بخشندگى و توابى تو اميدوار است. اى رحمان به جز تو كسى را ندارم كه نزدش درد و دلم را بگويم فقط به تو پناه مىبرم و از تو كمك مىخواهم.
خداوندا از تو میخواهم كه اول خودت مرا ببخش و ثانيا بندگانى از تو كه به وسيله من زيان ديدهاند از من راضى بگردانى. خدايا من در زندگانىام نتوانستم شكر نعمتهاى بيكران تو را بهجاى آورم حال تصميم گرفتهام با شهادتم جزئى از نعمات ترا شكرگزارى نمايم. و شايد با اين عمل اندكى از گناهانم كاسته شود.
خدايا اين بنده ضعيف تو كه تاب كمترين حرارت را ندارد چگونه میتواند در مقابل آتشى كه به دست تو روشن شده است مقاومت كند. خدايا پروردگارا به دادم برس اى خداى رحمان اگر كوله بارم خالى است از عمل صالح ولى قلبم مملو از اميد به رحمت و بخشش و مرحمت تو است الهى و ربى اغفر ذنوبى كلها به حرمت محمد و آل محمد(ص)و اللهم ارزقنا توفيق الشهادة فى سبيلك.
انتهای متن/