شهید غلامحسین الله‌وری نیکچه؛ از آهنگرىِ محرومان تا آرپیجى‌زنِ خط مقدم  

زندگی را در کودکی با روزی چهار تومان دستمزد آهنگری تاب آورد، ظلم رژیم شاه را در نوجوانی با پرچمداری هیئت‌های انقلابی پاسخ گفت و در جوانی، با آرپیجی بر دوش، تا پای جان در برابر متجاوزان ایستاد. شهید غلامحسین الله‌وری نیکچه، فرزندِ مستضعفانِ میانه، اسطوره‌ای شد که در عملیات‌های سخت، بی‌هیچ ترسی جنگید و سرانجام در خط مقدم جبهه، تیر دشمن به گردنش نشست تا شهادت، مُهر پایانی باشد بر زندگی کوتاه اما پُربارِ این سرباز گمنام انقلاب.  

به گزارش نوید شاهد البرز، شهید «غلامحسین الله وری نیکجه» در سال ۱۳۴۰، در خانواده‌ای از طبقه متوسط در میانه متولد شد. هفت ساله بود که به حاشیه‌نشینیِ اسلام‌آباد کرج کوچ کردند. محرومیت، او را از کودکی به آهنگریِ خیابان برغان کشاند؛ جایی که روزی چهار تومان مزد می‌گرفت تا کمک‌خانۀ خانواده باشد.  


شهید غلامحسین الله‌وری نیکچه؛ از آهنگرىِ محرومان تا آرپیجى‌زنِ خط مقدم  

 نوجوانی با طعم انقلاب؛ از هیئت‌های مذهبی تا تظاهرات خونین  

ده‌یازده‌ساله بود که هم‌پای مردان کار می‌کرد، اما دلش در مسجد جان برغان می‌تپید. پرچم‌دار هیئت شد، در پخت نذری‌ها پیشقدم بود و در تظاهرات ضدشاه، سه روز تمام در خیابان اسلام‌آباد ماند؛ تا جایی که مادرش آثار کتکِ مأموران را روی بدنش دید.  

سربازی که سرباز امام شد؛ از پادگان قم تا جبهه‌های جنوب  

هجده‌ساله که شد، به سربازی اعزام شد، اما سه ماه آموزش در قم کافی نبود. با اصرار به خانواده گفت: «این دنیا ارزش ماندن ندارد!» و داوطلبانه راهی جبهه شد. دو سال در خط مقدم جنگید و سه ماه دیگر هم ماند؛ این‌بار با آرپیجی بر دوش، تا آن‌که تیر دشمن، گردنش را نشانه گرفت...  

شهادت؛ بازگشتِ پرچم‌دار به آسمان  

وسایلش را همرزمش به مسجد محله آورد و همسایه، خبر شهادت را به خانه رساند. غلامحسین، همان‌گونه که زندگی‌کرده بود، مرد؛ بی‌تکلف، بی‌ادعا، اما با قلبی مالامال از عشق به خدا و انقلاب. امروز، نامش در میان ستارگانی می‌درخشد که خاکریزهای دفاع مقدس را به نور خود روشن کردند.

انتهای پیام/

برچسب ها
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده