شهادت حق رزمندهها و انسانهای پاک است
به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید رجبعلی گرزالدین» چهاردهم اردیبهشت ۱۳۴۲ در روستای ورزن از توابع شهرستان دامغان چشم به جهان گشود. پدرش نصرتالله و مادرش گلبانو نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. ازدواج کرد و صاحب دو پسر شد. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. بیست و پنجم مهرماه ۱۳۶۲ با سمت تکتیرانداز در بانه توسط گروههای ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به سینه، شهید شد. پیکر وی را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند.
ملاک انتخاب دوست
با دوستانش ارتباط تنگاتنگی داشت. احترامشان را خیلی حفظ میکرد. در مجالس و نماز جماعت، با آنها شرکت میکرد. میگفت: «اونا باتقوا هستن! معیارم برای انتخاب دوست همینه!»
(به نقل از برادر شهید، قربانعلی گرزالدین)
بیشتر بخوانید: یار و یاور خوبی برای نیازمندان بود
شهادت حق انسانهای پاکه!
هروقت یکی از دوستان یا همرزمانش به شهادت میرسید، میگفت: «شهادت حق این رزمندهها و انسانهای پاکه! اونا به آرزوشون رسیدن! اما کی نوبت من میشه؟ خدا میدونه!»
(به نقل از برادر شهید، قربانعلی گرزالدین)
صلهرحم
داشت به خانه یکی از شهدا میرفت که او را دیدم و گفتم: «کجا میری؟»
گفت: «میرم خونه شهیدی که دیروز تشییع شده؛ ببینم کاری ندارن.»
(به نقل از برادر شهید، قربانعلی گرزالدین)
درست نبود جلوی پدر و مادر صِدام رو بلند کنم
چند نفر از آشنایان در خانهمان بودند. حرفهایی میزدند که رجبعلی دوست نداشت. علیه انقلاب و امام(ره) حرف میزدند. او خیلی مدارا کرد. سعی کرد آنها را توجیه کند. وقتی آنها رفتند، گفتم: «من منتظر بودم که سرشون فریاد بزنی!»
گفت: «خودم رو خیلی کنترل کردم. مگه ندیدی پدر و مادر هم بودن. درست نبود جلوی اونا صدام رو بلند کنم.»
(به نقل ازخواهر شهید)
مادرم صبور باش!
اولین اعزامش بود. خیلی خوشحال بهنظر میرسید. با تکتک افراد خانواده خداحافظی کرد تا رسید به مادرم؛ گفت: «مادر عزیزم! صبور باش!»
نگاهی به همه ما کرد و گفت: «تا جایی که میتونین به رزمندهها کمک کنین! هرگز امام(ره) رو تنها نگذارین!»
(به نقل ازخواهر شهید)
انتهای متن/