نمیخواهم چیزی از من باقی بماند!
به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید رمضانعلی وفائینژاد» فرزند مشهدی باقر و طاهره، یکم فروردین ۱۳۴۰ در دامغان، روستای دهخدا چشم به جهان خاکی گشود. تا سال ۱۳۵۲ در روستای دهخدا در کنار پدر و مادر زندگی کرد و برای ادامه تحصیل به مشهد رفت.
کمکخرج خانه
رمضانعلی دیپلمش را در رشته صنایع غذایی در مشهد گرفت. در کنار تحصیل در بیمارستان کار میکرد. حتی کارهای روزانه هم انجام میداد و کار کردن را ننگ نمیدانست. در این مدت بنا به گفته خانواده، هرگز کمکخرجی از پدر نگرفت، بلکه سعی میکرد کمک خرج زندگی هم باشد. او سه برادر و سه خواهر دارد.
چیزی از من باقینماند
یک بار در سال ۱۳۶۱ به عنوان بسیجی به جبهه اعزام شد و حدود شش ماه ماند. خواهر رمضانعلی نقل می کند: «توی اتاقش نشسته بود و با آلبوم و ساک و کیفش ورمیرفت. پرسیدم: چه کار میکنی؟ نمیدانم متوجه نشد و یا نخواست جواب بدهد. دوباره پرسیدم سرش را بلند کرد و گفت: دارم عکسهام رو از آلبوم جمع میکنم. آماده شده بود که به جبهه برود. پرسیدم: مگه نمیخوای بری جبهه؟ پس عکسها رو برای چی میخوای؟ گفت: نمیخوام هیچچیزی از من باقی بمونه که باعث ناراحتی بابا و ننه بشه! به هیچکسی نگو! یک رادیوضبط کوچک هم داشت که گذاشت توی ساکش.»
امدادگر شهید
در فعالیتهای عمومی روستا شرکت میکرد. نقل شده که هنگام برفروبی پشتبامها، قبل از برفروبی پشتبام خود، برف پشتبام مسجد را با کمک دیگر خیرین پایین میریختند. در شهریور ۱۳۶۳ به خدمت سربازی رفت و به عنوان امدادگر در مریوان (دیواندره) خدمت میکرد که در نهم شهریور همان سال در حین مأموریت به شهادت رسید. پیکر پاکش پس از تشییع در شهر و روستا، در گلزار شهدا و در جوار امامزاده میرمطهر(ع) روستای دشتبو دامغان دفن شد.
انتهای متن/