گریهاش با خنده دیگران یکی شده بود
به گزارش نوید شاهد سمنان، بیست و هشت روز از دیماه سال ۱۳۳۹ شمسی گذشته بود. در روستای اعلای سمنان سرمای سختی حاکم بود. در خانه آقا محمدتقی ناظمیان و همسرش منور، شور و اشتیاق اهالی خانه سردی زمستان را به گرمای مطبوعی بدل ساخته بود. گویا به یمن ورود نوزاد نورسیده بود که درختان، گلها و گیاهان رخت سپید بر تن کرده بودند.
گریهاش موجب خنده دیگران شد
«شهید محسن ناظمیان» برای اولین بار چنان هوای دنیای جدید را با تمام وجود، بیرون فرستاد که انگار میگرید. گریهاش با خنده دیگران یکی شده بود. محل زادگاهش سالها او را پشت میز و نیمکت مدرسه و دبیرستانش جای داد. تا دیپلم در همان شهرستان سمنان ماند و در رشته علوم تجربی موفق به اخذ مدرک شد. دوران سربازی را در نیروی دریایی گذراند. در عملیات طریقالقدس مجروح شد و تحت مداوا قرار گرفت.
قبولی دانشگاه و شهادت
پس از پایان خدمت سربازی در آزمون «تربیت معلم» در رشته تربیتبدنی شرکت کرد. «فوتبال» ورزشی بود که در کنار مطالعه کتب مذهبی، اوقات فراغت وی را پر میکرد. یک هفته بعد از امتحان ورودی تربیت معلم با عضویت در بسیج به جبهه اعزام شد. مدتی بعد اسامی قبول شدگان آزمون تربیت معلم در ویژه نامهای به چاپ رسید. اولین صفحه آن عکسی چاپ شده بود که زیر آن این عبارات به چشم میخورد. هفدهم مرداد ۱۳۶۲ منطقه همدان، عملیات والفجر سه، شهید محسن ناظمیان. محل دفن: «گلزار شهدای امامزاده یحیی(ع) سمنان.»
انتهای متن/