صدای دلنشین یا حسینش دلم را لرزاند
به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید سید محمدعلی ترابی» یازدهم تیرماه ۱۳۴۶ در شهرستان دامغان به دنیا آمد. پدرش سید محمود و مادرش جلیله نام داشت. دانشآموز اول متوسطه بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. یازدهم آبان ۱۳۶۱ با سمت تکتیرانداز در شوش بر اثر اصابت ترکش خمپاره به پهلو، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای فردوسرضای زادگاهش قرار دارد.
صدای دلنشین یا حسینش دلم را لرزاند
دشت عباس بود و عینخوش و بچههای محرم؛ یکی شهره بود به سکوت و دیگری شهره به لبخند و شوخطبعی؛ اما محرمیون همه شهره بودند به گمنامیشان. سنگرهایمان کنار هم بود. همه او را خوب میشناختند و من هم. سنگرش همیشه منظم و تمیز بود. گواه قناعتش تنها سیبی بود که از سهمیهاش برای دیگران کنار میگذاشت. غذایش هم کم، زبانی برای اعتراض نداشت. لبهایش فقط به شکر باز میشد.
در لیست شهرداری سنگرها، اولین اسم، سید محمد بود و تا آخر لیست اگر دقیق میشدی باز هم نام سید محمد. در همه کارها پیش قدم بود. ردپایش را در جلوی سنگر در کنار پوتینهای واکس خورده و مرتب شده بچهها و داخل سنگر نیز در کنار پتوها و چفیههایی که روی هم با نظم و تاخورده قرار گرفته بودند، میدیدی. آخرین کسی بود که میخوابید و اولین کسی که در صف نماز صبح به انتظار بچهها و حتی منِ مکبر مینشست. هرجا کاری بود سید محمد هم بود. شبها در پناه چفیهاش به مناجات و رازونیاز میپرداخت. هنوز عطر سیبهایی که نمیخورد در مشام سنگرهای بیسرنشین مانده است.
بیشتر بخوانید: ملاقات با امام زمان (عج) در لحظات ناامیدی
بعد از پایان نماز، همه بچهها به سنگرهایشان رفتند. سید محمد نرفت. کنارم نشست. با لحن مهربان و آرامش گفت: «عباس آقا! برام چاووشی میکنی؟!» گفتم: «به روی چشم آقا سید محمد! بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا ...» آرام اشک میریخت و با خود زمزمه میکرد. صدای دلنشین یا حسینش دلم را لرزاند. اشکهایم جاری شد. لذت چاووشی آن روز را تاکنون هرگز تجربه نکردهام.
(به نقل از دوست و همرزم شهید، عباس عبداللهزاده)
انتهای متن/