همیشه رابطهاش را با خانوادههای شهدا حفظ میکرد
به گزارش نوید شاهد سمنان، در صبح بیستوپنجمین روز خرداد سال ۱۳۴۱ در خانه حاج مرتضی کلائی، عطر تولد چهارمین گل زندگی پرمهر و صفایشان، ثانیهها را معطر کرده بود. نامش را محمدرضا نهادند و با عطر ناب صلوات، روح و جانش را جلا بخشیدند. محمدرضا در خانواده شور و شعور پا به جهان نهاد. بزرگ شد و به مدرسه رفت. تحصیلاتش را تا دوم دبیرستان ادامه داد.
در نوجوانی، شب و روزش را برای پیروزی انقلاب میگذاشت
نوجوانی شهید محمدرضا کلائی همزمان با اوجگیری انقلاب اسلامی بود. محمدرضای نوجوان به صف انقلابیون پیوست. شب و روزش را برای پیروزی انقلاب گذاشته بود. از پخش اعلامیه گرفته تا حضور در تظاهرات و کشیکهای شبانه. شانزده سال بیشتر نداشت که چندین بار مأموران ساواک دستگیر و شکنجهاش کردند.
جزو کلاهسبزهای ارتش شد
شور و شوق دوران انقلاب اسلامی و حرارت حرکتهای انقلابی در سالهای اولیه پس از پیروزی، به محمدرضا که خود نوجوانی پرتحرک و بیقرار بود، روحیه مضاعفی داده بود. هفده ساله بود که پس از مشورت با پدر و برادر تصمیم خودش را گرفت و برای خدمت به نظام و مملکت اسلامی وارد ارتش جمهوری اسلامی شد. رسته مخابرات از نیروهای مخصوص؛ کلاهسبزهای ارتش.
در نوزدهسالگی برای پاکسازی بوکان از عناصر ضدانقلاب به غرب کشور اعزام شد که منجر به مجروحشدن پاشنه پایش شد.
همیشه رابطهاش را با خانوادههای شهدا حفظ میکرد
عاشق شهادت بود و قلبش به عشق آلالههای میهنش میتپید. با آوردن جنازه شهدا و تشییع آنها در دامغان، حال محمدرضا دگرگون میشد. شوق و اشتیاقش به شهادت دو چندان میگشت و عشق به جبهه و شهادت در راه خدا، آرام و قرار را از او میگرفت. یکی از برنامههایش دیدار با خانوادههای شهدا و دلجویی از آنها بود و این رابطهاش را همیشه حفظ میکرد.
در عملیات آزادسازی خرمشهر به آرزویش رسید
سرانجام این شیرمرد جبهه ایمان، در عملیات آزادسازی خرمشهر مشتاقانه شرکت کرد و در سوم خرداد ۱۳۶۱ با اصابت ترکش خمپاره به سر، سر و جان را به جانان بخشید. نامش در دلها همیشه سبز و یادش بلند باد.
پیکر مطهرش دو روز بعد تشییع شد و در فردوس رضای دامغان آرام گرفت.
انتهای متن/