احمدرضا اهمیت خاصی برای نماز اول وقت قائل بود
به گزارش نوید شاهد سمنان، شهید احمدرضا گیلوری در خانواده علی و فاطمه پا به عرصه گیتی نهاد. آن روز را در شناسنامه اسفند ۱۳۴۴ ثبت کردهاند. زادگاهش روستای کندقلیخان از توابع شهرستان آرادان است.
حضور در کمیته انقلاب اسلامی
دوران کودکی را همانند یک بچه روستایی با سرگرمیها و بازیهای ساده گذراند و راهی مدرسه شد. سال سوم راهنمایی درس میخواند که راهی جبهه شد. همین که دست چپ و راستش را شناخت، همراه پدر و برادرهایش وارد عرصه کار کشاورزی شد. بیشتر اوقات مخصوصاً تابستان برای دیگران کار میکرد. سال ۱۳۵۸ به همراه برادر خود در کمیته انقلاب اسلامی مشغول به خدمت شد و مدتی را در سیستان و بلوچستان و مدتی هم در تهران انجام وظیفه کرد. بعد از اتمام این مرحله در سال ۱۳۶۱ وارد بسیج و پس از گذراندن آموزش در پادگان امام حسن (ع) و بیستویک حمزه تهران راهی جبهه شد.
اهمیت خاصی برای نماز قائل بود
دوباره در سال ۱۳۶۲ به عنوان بسیجی به منطقه شمال غرب کشور (سردشت) اعزام شد. در این مأموریت از ناحیه گردن تیر خورد و مدت کوتاهی در بیمارستان و منزل تحت درمان قرار گرفت. او در خانوادهای عائلهمند به دنیا آمده بود که پدر باید با کار کشاورزی و آن هم با چند هکتار، معاش هفت پسر و سه دختر را تأمین میکرد. بچهها مشکل مالی خانواده را درک و ایام فراغت به پدر کمک میکردند.
عباسعلی محمدیان دوست احمدرضا میگوید: «دوستی من و احمدرضا برمیگردد به دوران نوجوانی و جوانی. او دو سال از من بزرگتر بود. بچه آرام و خوش اخلاقی بود و برای من حکم معلم را داشت. تابستانها با هم روی زمین کشاورزی مردم کار میکردیم و مزد میگرفتیم. به خواندن نماز اهمیت میداد. او به سن تکلیف رسیده بود ولی من سیزده چهارده سالم بود. موقع ظهر که کار تعطیل میشد سفارش میکرد اول نماز بخونیم. چون خودش اهل عمل بود روی بچهها یا کسانی که با هم بودیم تأثير میگذاشت. توی کار کردن هم هیچوقت برای صاحب کار کم نمیگذاشت. معتقد بود که باید نان حلال به دست آورد. برایش فرق نمیکرد که صاحب کار باشد یا نباشد.
حاج عمران وعدهگاهش بود
احمدرضا به سن سربازی رسید و در سهمیه ارتش قرار گرفت. روز هجدهم آبان ۱۳۶۴ برای گذراندن آموزش به پادگان شاهرود معرفی شد. پس از سه ماه آموزش به لشکر چهل و چهار ارومیه معرفی و از آنجا به سردشت، منطقه حاج عمران و جنگل آلباتان رفت. بالاخره پس از طی چندین ماه خدمت در منطقهای که با بعثیها و هم با ضد انقلاب داخلی درگیر بودند، در بیستوسوم خرداد ۱۳۶۵ به نقل از دوستانش در حالی که برای همرزمان خود غذا میبرد در کمین ضدانقلاب افتاد و بـر اثـر ترکش خمپاره از ناحیه پشت مجروح و در راه انتقال به بیمارستان شهید شد. پیکرش پس از تشییع در زادگاهش دفن شد.
انتهای متن/