مثل هاجر، اسماعیلم را در راه خدا قربانی کردم
به گزارش نوید شاهد سمنان؛ «هاجر نادعلیزاده» مادر گرامی دانشجوی شهید «سیدمهدی سیادت» در گفتگو با نوید شاهد سمنان میگوید: سیدمهدی خیلی پسر درسخوان و خوبی بود. در خانه به بچههای کوچکترم کمک میکرد و به آنها درس یاد میداد. سیدمهدی بچه مظلومی بود و از همه مهربانتر. پسر دیگرم سیدمحمد هم هشت سال جبهه بود، ولی سیدمهدی بار اول پنج ماه به جبهه رفت و بار دوم سه ماه که به همراه هجده نفر دیگر جنازهاش برگشت.
پیراهن سفید؛ نشانه شهادتش بود
این مادر شهید در ادامه میگوید: موقعی که سیدمهدی میخواست به جبهه برود به من و پدرش گفت: «همانطور که نماز و روزه بر ما واجب شده و نباید ترک بشود، جبهه رفتن هم واجب است. من باید به جبهه بروم تا تکلیفم را ادا کنم.» آن موقع سیدمحمد برادرش هم در جبهه بود.
مادر شهید سیادت، رویایش را پیش از شهادت فرزندش چنین بیان میکند: سیدمهدی به من گفت: «مامان! من پیراهن میخواهم. چندتا پیراهن برایش آوردم تا انتخاب کند. گفت: «اینها را نمیخواهم!» از توی کمد پارچه سفیدی درآوردم. گفت: «دو سه قواره از این پارچه به من میدهی؟» من هم از آن پارچه به او دادم. وقتی بیدار شدم گفتم حتما اتفاقی افتاده است. چند روز بعد پسر بزرگم سیدمحمد آمد و گفت: «مادر! سیدمهدی مجروح شده و میخواهیم برویم سمنان تا او را ببینیم.» هجده شهید آورده بودند. من به پسرم گفتم: «میدانم که سیدمهدی شهید شده است و از این هجده شهید، یکی سیدمهدی است.» پس از شهادتش آن پارچهها را به نیت او به فقرا دادم.
بیشتر بخوانید: تا آخرین قطره خون در این راه جانبازی خواهم کرد
مثل هاجر، اسماعیلم را در راه خدا قربانی کردم
این مادر شهید اظهار داشت: من هیچوقت از اینکه پسرم به شهادت رسید پشیمان نشدم، چون در راه خدا رفت. همیشه میگفتم: «مثل هاجر، اسماعیلم را در راه خدا قربانی کردم.» دخترم سیده زهرا در خواب دیده بود که سیدمهدی به او میگوید: «خدا یک فرزند دیگر مانند من به شما میدهد. به مادر بگویید برای من بیقراری نکند.» بعدها خداوند یک فرزند پسر دیگر به ما داد که اسمش را سیدمرتضی گذاشتیم.
فرزندانم آماده دفاع از حریم اهل بیت (ع) هستند
مادر شهید سیادت درخصوص ادامه راه فرزندش میگوید: اگر سیدمهدی در دفاع مقدس شهید نمیشد او را به عنوان مدافع حرم میفرستادم. هنوز هم چهارتا پسر دیگر دارم و حاضرم آنها را برای دفاع از حریم اهل بیت (ع) بفرستم. سیدمهدی همیشه کمک حالم بود. در همه کارهای خانه کمک میکرد. حتی وقتی خیاطی میکردم، اگر کاری که از دستش برمیآمد انجام میداد. او بچه خاصی بود.
این مادر شهید در پایان خطاب به مردم و مسئولین میگوید: ما انتظار داریم که دختران و زنان ما حجابشان را رعایت کنند تا ما شرمنده شهدا نشویم. مسئولین هم باید هرچه سریعتر به وضع مملکت رسیدگی کنند.