نوید شاهد - خواهر شهید "ابراهیم امامی" نقل می‌کند: «پدرم می‌گفت: بچه‌جان! تو تازه می‌خوای بری دبیرستان، تو رو چه به نون درآوردن! فقط به فکر درست باش! ابراهیم گفت: با خربزه فروختن می‌تونم خرج یه سال مدرسه‌ام رو در بیارم و ...» نوید شاهد سمنان به مناسبت روز دانشجو، شما را به مطالعه خاطراتی به نقل از خواهر این شهید گران‌قدر دعوت می‌کند.

خاطره امامی

به گزارش نوید شاهد سمنان؛ شهید ابراهیم امامی سوم تير ۱۳۳۲ در شهر سرخه از توابع شهرستان سمنان به دنيا آمد. پدرش علی و مادرش فاطمه نام داشت. دانشجوی سال سوم كارشناسي در رشته حقوق بود. كارمند اداره هواشناسی تهران بود. بيست و سوم بهمن ۱۳۵۷ در تهران هنگام تظاهرات عليه رژيم شاهنشاهی بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيد. مزار او در گلزار شهدای بهشت‌زهرای شهرستان تهران واقع است.

این خاطرات به نقل از خواهر شهید ابراهیم امامی است که تقدیم حضورتان می‌شود.


ساده‌زیستی

دوباره داشت اتویش می‌کرد.

گفتم: «تو نمی‌خوای دست از این بلوز برداری؟ این‌قدر پوشیدی و شستیش که دست بهش بزنی پاره می‌شه»

خندید و گفت: «مهم نیست که نو یا کهنه است، مهم اینه که تمیز و مرتبه!»


داداش می‌ترسم!

گفتم: «داداش می‌ترسم!» گفت:«ترس چیه؟ دستور امامه.»

گفتم: «اگه گیر بی‌افتیم چی؟» جواب داد: «این‌قدر نترس. وقتی پادگان‌ها خالی بشه، دست‌شون به هیچ جا بند نیست.»

چند روز بعد احمد با هیجده نفر از پادگان فرار کردند و به خانه ما پناه آوردند.

 

پدر به راز زخم‌های ابراهیم پی برد

این چندمین بار بود که با بابا بحثش می‌شد.

پدرم می‌گفت: «بچه‌جان! تو تازه می‌خوای بری دبیرستان، تو رو چه به نون درآوردن! فقط به فکر درست باش!»

ابراهیم گفت: «با خربزه فروختن می‌تونم خرج یه سال مدرسه‌ام رو در بی‌آرم و باری از دوش شما برداشته بشه.»

وقتی گفت، تازه فهمیدم آن خراش‌های پشتش، رد نخ گونی‌های خربزه بوده نه جای خراش دیواری که او گفته‌بود.


منبع: کتاب فرهنگ‌نامه شهدای استان سمنان-شهرستان سمنان/ نشر زمزم-هدایت



برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده