قسمت نخست خاطرات شهید «سعیدرضا عربی»
هم‌رزم شهید «سعیدرضا عربی» نقل می‌کند: «نیمه های شب همه خواب بودند. با صدای العفو او بیدار شدم. این طرف و آن طرف را نگاه کردم. بالای سرمان یک جای کوچکی بود. نوجوان پانزده شانزده ساله ای را دیدم که در سجده گریه می کرد.»
کد خبر: ۴۲۷۲۵۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۶
شهید عمید(حمید) عبدوس
می گفتم:«مادرجان! تو هنوز به تکلیف نرسیدی، اگر نماز نخونی مؤاخذه نمی‌شی».
کد خبر: ۴۲۷۰۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۴
شهید مهدی (حیدر) عبدوس
چاره ای نداشتیم. میان چند تخته سنگ مخفی شدیم. لب هایمان از شدّت گرما خشک شده و قمقمه هایمان خالی بود. تنها دل خوشی مان لباس سربازان عراقی بوده به تن داشتیم. شاید وقت خطر نجات مان می داد و شناسایی نمی شدیم.
کد خبر: ۴۲۶۹۰۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۱
برادر شهید «مجید عبدوس» نقل می‌کند: «شب عملیات متوجه شدم یکی از بچه‌ها حال خیلی عجیبی داره. نماز می‌خونه و گریه می‌کنه. نزدیک رفتم. مجید بود کمی کنارش ایستادم. لذت می‌بردم. نماز ش که تموم شد، بلند شد و من رو توی بغلش گرفت و گفت: امشب شهید می‌شم.»
کد خبر: ۴۲۶۸۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۰
در سالروز شهادت منتشر می شود
يک بار ديگر ميگوئيم اگر خواستيد گريه کنيد چون جوان بودم براي علي اکبر و قاسم گريه کنيد
کد خبر: ۴۲۶۶۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۰
شهید سعید عباسی
اگر می اومدم باید شما رو از خواب بیدار می کردم. همون جا توی مسجد خوابیدم. نماز صبح رو به جماعت خوندم و اومدم
کد خبر: ۴۲۶۵۱۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۰۸
در يکي از مسافرت هاي عمره که در خدمت ايشان بوديم چون بليط هواپيما براي جده فراهم نشد، بليط هواپيما از تهران به بيروت و از بيروت به جده تهيه گرديد. در فرودگاه بيروت به طور ترانزيت چند ساعت ما را نگه داشتند
کد خبر: ۴۲۶۲۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۰۳
شهید مرتضی طحان چوبمسجدی
دعاهای من رو تا جایی مستجاب کن که ظرفیت اون رو داشته باشم!
کد خبر: ۴۲۶۲۵۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۰۳
خاطرات شهید محمود طاهریان
تو که میخوای نماز ت رو بخونی، بیا همین الان که اول وقته با هم بخونیم تا ثواب نماز اول وقت رو ببریم
کد خبر: ۴۲۶۱۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۰۲
شهید سپهبد علی صیاد شیرازی در سخنرانی های قبل از خطبه های نماز جمعه در یکم مهر ماه 62 از محاصره و آزادسازی خرمشهر می گوید. بخش دوم سخنرانی این شهید بزرگوار را بشنوید.
کد خبر: ۴۲۵۵۱۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۲۲
شهید سپهبد علی صیاد شیرازی در سخنرانی های قبل از خطبه های نماز جمعه در یکم مهر ماه 62 از محاصره و آزادسازی خرمشهر می گوید. در ادامه بخش اول سخنرانی این شهید بزرگوار را بشنوید.
کد خبر: ۴۲۵۵۱۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۲۲
«شهید علی صیاد شیرازی» فاتح بزرگ فتح المبین و بیت المقدس، صبح روز 21 فروردین 78، در حال خروج از منزل، به وسيله ي منافقين مسلح در پوشش رفتگر، در برابر ديدگان فرزندش به شهادت رسيد. بخش دوم سخنرانی این شهید بزرگوار قبل از خطبه های نماز جمعه در بیست و ششم فروردین ماه 1362 را می شنوید.
کد خبر: ۴۲۵۴۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۲۱
«شهید علی صیاد شیرازی» فاتح بزرگ فتح المبین و بیت المقدس، صبح روز 21 فروردین 78، در حال خروج از منزل، به وسيله ي منافقين مسلح در پوشش رفتگر، در برابر ديدگان فرزندش به شهادت رسيد. بخش اول سخنرانی این شهید بزرگوار قبل از خطبه های نماز جمعه در بیست و ششم فروردین ماه 1362 را می شنوید.
کد خبر: ۴۲۵۳۹۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۲۱
شهید سید مسعود طاهری
بلند شد نماز بخواند. دید همه نشسته اند و کسی از جا بلند نمی شود. از همه مهمانها خواست که آماده شوند برای نماز جماعت. همه هاج و واج به هم نگاه می کردند. نماز جماعت در مجلس عروسی؟ عجیب بود. سابقه نداشت
کد خبر: ۴۲۴۷۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۱۰
شهدای فروردین
پدر ومادر دنيا چيزى نيست كه انسان عاشق آن شود اين دنيا محل گذر است و ما اگر حساب كنيم روزهايمان را مى بينيم كه روزها زودمى گذرد .
کد خبر: ۴۲۴۳۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۲۹
شهدای فروردین
علیرغم اینکه ایشان زیاد سواد نداشت و بیشتر به کار دامداری و کشاورزی و امرار معاش خانواده مشغول بود ولی از همان اوایل زندگی علاقه خاصی به نماز و عبادات داشتند و همواره در روستا از افراد خیر به حساب می آمدند.
کد خبر: ۴۲۳۷۹۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۲۰
شهید حمید رضا صیاد
جایگاه حسینیه و مسجد به جای خودش اما بدنهامون باید به خاک عادت کنه. شاید... شاید این طوری بیشتر مواظب کارهامون باشیم
کد خبر: ۴۲۳۰۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۱۲
شهید علی رضا صفا
نظرات و رفتار یکدیگر را قبول و ارتباط دوستانه محکمی داشتیم، احتراممان هم سر جایش بود. چون خودش هم مثل پدرش اهل مسجد و نماز جمعه بود.
کد خبر: ۴۲۲۸۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۰۸
خاطره ای از «سیجی شهید محمد کریمی نژاد»از شهدای جهاد سازندگی استان ایلام
یک شب ساعت 3 صدای پایی مرا از خواب بیدار کرد صدایی که آهسته و پاورچین پاورچین قدم بر می داشت یک لحظه ترسیدم و با خودم گفتم نکند عراقی ها تا نزدیکی سنگر آمده باشند . چشم هایم را مالیدم و با احتیاط اسلحه را برداشتم دیدم سیاهی وارد سنگر شد از ترس به نفس نفس افتادم اسلحه نداشت زیر نور کمرنگ مهتاب یک لحظه شناختمش محمد بود سریع خودم را به خواب زدم دیدم آستین هایش را پایین کشید و به نماز ایستاده از خودم خجالت کشیدم سرم را یواشکی زیر پتو کردم و آهسته شروع کردم به گریستن...
کد خبر: ۴۲۲۶۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۰۶
شهید محمد تقی صابریان
اونهایی که وسیله روزی منن نمی رن؛ اونهایی هم که وسیله ی روزی من نیستن، اگه بمونن فقط جا رو تنگ می کنن. پس چیزی تغییر نمی کنه
کد خبر: ۴۲۱۷۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۴