نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطره
گزارش تصویری؛
مراسم باشکوهی در راستای گرامیداشت یاد و خاطره شهدای آزاد سازی مهران قهرمان با حضور مسئولین کشوری و لشکری و مردم شهیدپرور استان ایلام، شنبه دهم تیرماه در یادمان ایثار و شهادت قلاویزان برگزار شد. در ادامه تصاویری از این مراسم منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۵۶۸۸۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۱

خاطره‌‌ای از شهید «فرهاد کارگزار»
پدر شهید تعریف می‌کند: «حس عجیبی در من از یک فاجعه خبر می‌داد، یکی از بستگانم به من می‌گوید دیدار عزیزان باید شما را خوشحال کند پس چرا این گونه غمگین به نظر می‌رسی، در پاسخش سکوت کردم و سعی کردم نگرانی‌ام را تنهایی به دوش بکشم.»
کد خبر: ۵۵۶۸۷۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۱

خاطره‌‌ای از شهید «اسماعیل لطیفی»
فرزند شهید تعریف می‌کند: «مادرم هر وقت یاد آن روز می‌افتد اشک در چشمانش حلقه می‌زند و می‌گوید انگار پدرتان چیزی در دل داشت اما بیان نکرد، چشمانش از محبت‌های ابدی پر بود اما انگار زبان هر دوی ما بند آمده بود.»
کد خبر: ۵۵۶۸۷۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۱

ششمین شب شعر و خاطره تحت عنوان «پیشوا تا خلیج فارس» به یاد شهدای پرواز ۶۵۵، شهیده مریم اسدی، شهید سیروس کشکولی و کودکان شهید علی و محمد کشکولی امروز ۱۱ تیرماه ساعت ۱۷:۳۰ در دفتر امام جمعه شهرستان پیشوا برگزار می‌شود.
کد خبر: ۵۵۶۸۴۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۱

برادر شهید به نقل از یکی از همرزمان شهید می‌گوید: ما در حال حرکت بودیم که ناگهان متوجه شدیم تعدادی عراقی به سمت ما می‌آیند وقتی دیدیم که به سمت ما می‌آیند، خوابیدیم و بر سر و صورت و شکم‌ و پا‌های مان خاک پاشیدیم تا دیده نشویم.
کد خبر: ۵۵۶۸۳۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۰

فرزند شهید «حسن شیرآشیانی» نقل می‌کند: « پدر هنگام انقلاب بسیار تحت‌تأثیر حضرت امام خمینی (ره) قرار گرفته بود. تمام فکر و ذکر و هم‌وغمش، اطاعت از امام و مقتدایش بود؛ تا جایی که با شروع جنگ با وجود داشتن همسر و چند فرزند داوطلبانه عازم جبهه‌ها شد. وقتی که از طرف دوستان به او گفتند: حسن بچه‌هایت کوچکند و نیاز به سرپرست دارند، وجودت در جبهه ضرورت ندارد! گفت: مثل این که شما متوجه نیستید! می‌روم تا حرف امام بر زمین نماند.»
کد خبر: ۵۵۶۸۲۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۱

خاطره شهيد حبيب الله کريمی «4»
شهيد حاج «حبيب الله کريمی» در دفتر یادداشت خود از خاطرات روزهای حج می‌نویسد: «بنای مسجدالنبی دارای مشخصاتی می‌باشد که ذکر آن فکر می‌کنم جالب باشد: 1- سه کروکی موسوم است که مقبره رسول الله با خانه که قبلاً در آن زندگانی می‌کردند بدين شکل بوده است که...» قسمت چهارم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۵۶۸۱۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۰

همرزم شهید «فرض علی اصغری گرجی» می‌گوید: شهید اصغری به تنهایی به دل دشمن زد و جلو رفت و با گمراه کردن آنها به سمت خود، اسباب پیشروی را در آن موقعیت حساس آماده کرد. او با حمله خود به سمت دشمن موجب پیشروی نیرو‌های خودی از طرف دیگر شد.
کد خبر: ۵۵۶۷۷۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۹

شهيد «حمداله ياري» به عنوان رزمنده در لشکر یازده حضرت امیرالمؤمنین(ع) مشغول به دفاع از خاک وطن بود که سرانجام تیرماه 1367 همزمان با روز عید قربان به درجه رفیع شهادت نایل آمد. در ادامه تصاویری از این شهید والامقام ببینید.
کد خبر: ۵۵۶۷۶۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۸

خاطره‌‌ای از شهید «عاصیه عطاری‌نژاد»
فرزند شهید تعریف می‌کند: «حرفهای او همواره برایم یادآوری می‌شد که می‌گفت دخترم اولویت زندگی تو، شوهر و فرزندانت هستند. در همه حال او نماینده یک زن مسلمان و مومن بود.»
کد خبر: ۵۵۶۷۱۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۷

خاطره‌‌ای از شهید «غلامرضا نجفی معزآباد»
برادر شهید تعریف می‌کند: «به مادرش اصرار کرد که بعدها مادرش با رفتن او موافقت کرد. به مادر گفت حلالم کن، از من راضی باش و برایم دعا کن.»
کد خبر: ۵۵۶۷۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۷

پدر شهید «رضا احمدی» می‌گوید: در حالی که در دفترش چیزی ننوشته بود. شروع به خواندن انشای زیبایی کرده بود بعد از تمام شدن انشاء معلم گفت دفترت را بیاور نمره بدهم. معلم دید در دفتر شهید چیزی نوشته نشده معلم تعجب کرد و گفت: تو که انشاء ننوشتی پس چطور آن را خواندی به این زیبایی. اگر می‌نوشتی چه می‌شد؟
کد خبر: ۵۵۶۶۶۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۶

همسر شهید «محمد حبیبی» نقل می‌کند: «بعضی از روز‌ها آنقدر دلم برای او می‌گرفت و دل‌تنگ حرف‌هایش می‌شدم که توان راه‌رفتن نداشتم. آن شب به محمد گفتم: یا تو یا هیچ چیز دیگر! با یاد محمد به خواب رفتم.»
کد خبر: ۵۵۶۶۵۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۶

خاطره‌‌ای از شهید «محمدعقیل بهزادی»
خواهر شهید تعریف می‌کند: «یک روز قبل از عزیمت شهید به امارات متحده عربی، شهید در خواب می‌بیند که باران سیل آسایی به راه افتاده و سیل همه چیز منجمله شهید را نیز با خود برده است.»
کد خبر: ۵۵۶۶۳۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۶

خاطره‌‌ای از شهید «قدرت‌الله سالاری‌ سردری»
مادر شهید تعریف می‌کند: «او رفت اما هنوز هم صدای سینه زدن و ندای شهید در گوشم پیچیده است.»
کد خبر: ۵۵۶۶۲۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۶

خاطره‌‌ای از شهید «محمد رئیسی»
برادر شهید تعریف می‌کند: «زمانی که سوار اتوبوس شد، نمی‌توانستم از برادرم دل بکنم و این باعث شد که اتوبوس سه بار توقف کند تا ما بتوانیم دوباره همدیگر را در آغوش بگیریم.»
کد خبر: ۵۵۶۵۷۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۵

خاطره‌‌ای از شهید «ابراهیم انصاریان»
فرزند شهید تعریف می‌کند: پدرم می‌گفت؛ «در همه حال آن چه را بدست آوردید تنهایی نخورید، بلکه به فکر ایتام و مستمندان هم باشید. هرچه از من هم به شما به ارث می‌ماند درصدی از آن را به ایتام و مستمندان بدهید تا خداوند بر جان و مالتان برکت دهد.»
کد خبر: ۵۵۶۵۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۴

خاطره‌‌ای از شهید «عباس رئیسی چاهستانی»
فرزند شهید تعریف می‌کند: پدرم می‌گفت؛ «نشستن من در این جا فایده‌ای ندارد، عراقی‌ها مردم را اذیت می‌کنند، وجدانم قبول نمی‌کند این جا بنشینم.»
کد خبر: ۵۵۶۴۸۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۴

مادر شهید «نصرت اله اکبری» می‌گوید: در حدود ۲۰ روز بود که شیر نمی‌خورد در آب صلوات فرستادم و آب را به خوردش دادم، بعد از ۲۰ روز کم کم تازه شروع به خوردن شیر کرد.
کد خبر: ۵۵۶۴۶۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۳

خاطره‌‌ای از شهید «ابراهیم رنجبری‌پوری»
پدر شهید نقل می‌کند: «بالاخره یک شب تصمیمش را گرفت، سر از پا نمی‌شناخت، دلمان نیامد مانع‌اش شویم. رفت تا به سالار شهیدان بپیوندد.»
کد خبر: ۵۵۶۴۵۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۳