نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
شهید ابوالمعجن (مهدی) یحیایی در دوران جنگ تحمیلی، مصاحبه‌ای با خبرنگار واحد خبر در خصوص خاطرات دوران دفاع مقدس مطالبی را بیان نموده که در ادامه می‌خوانیم.
کد خبر: ۵۵۴۶۸۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۰۳

شهید «حیدر رجب پور» از شهدای بسیجی استان ایلام است که اردیبهشت ۱۳۶۶ در جبهه گیلان غرب به درجه رفیع شهادت نایل آمد. همسر گرانقدر شهید می‌گوید: پایبند به انقلاب و نظام باشید و جوانان ما از انقلاب و خون شهدا دفاع کنند و در مقابل دشمن ایستادگی کنند.
کد خبر: ۵۵۴۶۷۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۰۳

به مناسبت سالروز آزادسازی خرمشهر، آیین رونمایی از کتاب «عطر آبان»؛ خاطرات شهید «عبدالرحیم عامری» هم‌زمان با گردهمایی ایثارگران و رزمندگان شهر رویان با سخنرانی سردار حاج حسین کاجی، سوم خردادماه در مسجد جامع شهر رویان از توابع شهرستان شاهرود برگزار می‌شود. در ادامه پوستر این مراسم را ببینید.
کد خبر: ۵۵۴۶۵۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۰۲

خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «عبدالرحیم برخورداری» می‌گوید: «ایشان جوانی با ادب، با معرفت و با ایمانی بودند. من حضرت فاطمه (س) و حضرت زینب (س) را الگوی خودم قرار دادم و پیش خودم گفتم اگر این عزیزان نبودند که از مملکت‌مان دفاع کنند، ما چنین آسایش و آرامشی را نداشتیم. به نقل‌قول یکی از هم‌رزمانشون، زمانی که با شهید در جبهه بودند، شهید امان دشمن را بریده بود.»
کد خبر: ۵۵۴۶۱۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۰۳

اسناد افتخار؛
همسر گرانقدر شهید «یحیی شهبازی» می گوید: جوانان باید به درس و زندگیشان خوب برسند و در راه انقلاب قدم بردارند. در ادامه فیلم این مصاحبه منتشر می شود.
کد خبر: ۵۵۴۵۸۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۰۲

خاطرات شهید «شهمراد ابدالی چراغ» به نقل از فرزند شهید؛
فرزند شهید «شهمراد ابدالی چراغ» در بیان خاطرات پدرش می گوید: پدرم بعضی شبها از شوق دیدار و علاقه ی وافر به امام خمینی در گوشه ایی ساعتها گریه میکرد و میگفت؛ ای کاش بتوانم برای امام کاری انجام دهم.
کد خبر: ۵۵۴۵۷۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۰۴

خاطرات شهید «داریوش اسدی» به نقل از همسر شهید؛
همسر شهید «داریوش اسدی» می گوید: داریوش تنها کسی بود که جلوی چشم دشمن و زیر آتش سنگین و بارش آن همه گلوله، اقدام به آوردن جنازه دیده‌بان کرده بود فرمانده هم به خاطر شجاعت، دوازده روز مرخصی تشویقی به داریوش داده بود.
کد خبر: ۵۵۴۵۷۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۰۲

درد و دل‌های عاشقانه مادر شهید ابراهیمی؛
"آسمان، آبی تر" مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا و آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد می‌باشد. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از "آسمان، آبی‌تر" با مادر شهید «حسین ابراهیمی خوسفی» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۵۴۵۲۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۰۱

«محمدسعید از ناحیه پای راست مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت و برای مداوا به پشت خط انتقال پیدا کرد ولی طولی نکشید که مجدد ایشان با در دست داشتن عصایی به خط مقدم برگشت ...» ادامه این خاطره از شهید «محمدسعید امام‌جمعه‌شهیدی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۵۴۵۰۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۰۱

خاطره‌ای از شهيد «عبدالقادر سليمانی»
سردار احمد عبدالله‌زاده در خاطره‌ای از شهيد «عبدالقادر سليمانی» روایت می‌کند: «برای عملیات والفجر 4 آماده می‌شدیم. پس از رشادت‌های عبدالقادر در عملیات محرم، حالا او شده بود فرمانده گروهان یکی از گردان‌های لشکر. او را با خودم همراه کردم تا منطقه‌ای را که باید گروهان او عمل می‌کرد و...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۵۴۴۶۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۳۱

خواهر شهید «حسین ناظمیان» نقل می‌کند: «حسین جبهه بود. آن روز صبح وقتی بیدار شدم، پدر را غمگین و ناراحت دیدم. اشک از گوشه چشمش سُر خورد و گفت: خواب حسین رو دیدم. یکی توی خواب گفته به مادر حسین بگو قربانی‌اش قبول شده. چند روز بعد خبر شهادت حسین را برای ما آوردند.»
کد خبر: ۵۵۴۴۰۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۰۱

«زهرا دو سال و نیم شده و بیش‌از پیش حضور پدرش را در خانه ترک می‌کرد و به‌هیچ‌وجه دوست نداشت از او دور شود. آن روز زهرا زودتر از روز‌های قبل بیدار شده بود و محمد را می‌پایید که مبادا بیرون برود ...» ادامه این خاطره از شهید «محمدعلی برجی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۵۴۴۰۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۳۱

قسمت دوم خاطرات شهید «حمید قدس»
مادر شهید «حمید قدس» نقل می‌کند: «گفت؛ اگه بگم ناراحت نبودم که دروغه اما بعد خوشحال شدم. جنازه‌ برادر بزرگش رو که ندیدم. حالا که دیگه جایی داشتم که بنشینم و دردودل کنم. می‌دونستم بچه‌ام جاش کجاست. دیگه تو مزار شهدا سرگردون نبودم.»
کد خبر: ۵۵۴۳۸۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۰۱

قسمت نخست خاطرات شهید «حمید قدس»
هم‌رزم شهید «حمید قدس» نقل می‌کند: «گفتم: خوش به حال ما! با این همه رفیق شهیدی که داریم، ان‌شاءالله آخرتمون آباده! گفت: دلت رو صابون نزن! نامه‌ عملمون اگه خدایی باشه، شهدا هم می‌تونن به اذن خدا دستگیری کنن. یعنی اگه جز این باشه عدالت خدا زیر سؤال می‌ره.»
کد خبر: ۵۵۴۳۷۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۳۱

خاطره روزنوشت شهيد کرامت اله زارعيان «3»
شهيد «کرامت اله زارعيان» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «ساعت 13 از پادگان شهيد مسگر بيرون آمديم و در راه حدود ساعت شش بود که ماشين بنز خاوری از ما سبقت گرفت و بارش پر از تُشک بود. ساعت حدودا 7 بود در جاده ديديم که پيکان زرد با يک ماشين تويوتا در کنار جاده در حال برداشتن تشک‌ها هستند. افراد مسلح ما پياده شدند و...» متن کامل خاطره سوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۵۴۳۶۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۳۱

خاطره روزنوشت شهيد کرامت اله زارعيان «2»
شهيد «کرامت اله زارعيان» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «از دايی محسن خداحافظی کردم و به خط شديم به دور ميدان صبحگاهی رفتيم. ديديم که تعداد زيادی از برادران سپاه، نيروی 55 هوابرد، نيروی دژبان، نيروی هوانيروز، نيروی زرهی و... در آنجا جمع شده‌اند و...» متن کامل خاطره دوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۵۴۳۶۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۳۱

شهيد «کرامت اله زارعيان» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «فرمانده برای تحویل دادن پرونده‌های ما به اعزام نيرو رفت و بعد از نيم ساعت به ناهار خوری رفتيم و نان و کره و خرما خورديم. بعد به خط شديم و ما را به گروهای 22 نفری تقسيم کردند و...» متن کامل خاطره اول این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۵۴۳۶۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۳۰

به کوشش اداره‌کل اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران
نرم‌افزار چندرسانه‌ای «شهيد علیرضا ماهینی» به کوشش بنیاد شهید و امور ایثارگران استان بوشهر تولید شد.
کد خبر: ۵۵۴۳۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۰۶

خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «صفر زارعی» می‌گوید: «شهید خیلی خوب بود. روزها کارگری می‌کرد و شب‌ها هم به بسیج می‌رفت. برای مبارزه با اشرار مواد مخدر به ماموریت رفت. یکی از نزدیکانمان تماس گرفت و گفت شهید تیر خورده و او را به بیمارستان برده‌اند و همان جا بود که شهید شد.»
کد خبر: ۵۵۴۳۲۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۳۱

«روز‌های جمعه چند کارگر از اهالی روستا را برای بیل زدن باغ‌مان می‌برد نزدیک ظهر که می‌شد به آن‌ها می‌گفت دست رویتان را بشویید و لباس‌های مناسب بپوشید و با هم به نمازجمعه برویم ...» ادامه این خاطره از شهید «محمدعلی برجی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۵۴۳۲۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۳۰