نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - دفاع مقدس
خاطرات «دلاور رحیمی» از فرماندهان دوران دفاع مقدس در عملیات مرصاد؛
یک ماشین کانکس ارتشی آمد. جلویش را گرفتیم. داشت از داخل شهر می‌آمد. در عقب را باز کردیم، پر از نیروهای ارتشی خودمان بود. هر کدام فقط یک زیر پیراهن بر تن داشتند. آن‌ها را اسیر گرفته بودند. که ما آزادشان کردیم. متأسفانه فراموش کردیم راننده را دستگیر کنیم و از دستمان در رفت.
کد خبر: ۴۳۰۲۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۱

گردآورنده: محمد علی غریب شائیان
در یک آن صدای عمو در گوشم پیچید . به دنبال صدا می گشتم . ناگهان چند نفر زخمی دیدم . با عجله خودم را به آن ها رساندم . عمو لبخندی بر لب داشت . مرا تنها رها کرد و خود به سوی آسمان ها پر کشید .
کد خبر: ۴۳۰۲۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۱

گپ خودمانی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید حسین بابایی
من هم که اطلاع نداشتم ووقتی شنیدم ، همون جا نشستم روی زمین وبیهوش شدم . خانم ها گفته بود . این مادر شهید حسین هست . چرا زودتر بهشون خبر ندادن ، الان اگر سکته میکرد چی ؟ هنوز نماز عشاء رو نخونده بودیم که خبر دادند ومن وآوردن خونه . به خواهر وبرادرهاش که تو خونه بودند گفتم وهمه شروع کردند به گریه کردن . برادرشهید تو ورامین خیاط بود وهمراه عموش اومد . پدرش هم نیمه شب اومد خونه .
کد خبر: ۴۳۰۲۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۱

شهید مصطفی فدائی
پیش از آنکه مصطفی بیاید، ما فقط ظهرها نماز جماعت داشتیم. کم کم نمازهای مغرب و عشا هم جماعت شد و بعد از مدتی نمازهای صبح هم همین طور. رفتارش طوری بود که بدون اینکه به کسی تکلیف کند، بچّه ها می‌فهمیدند باید چکار کنند.
کد خبر: ۴۳۰۲۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۱

معرفی کتاب
کتاب فرارساعت ها از زبان خواهر، برادر، همسر و دوستان شهید می باشد. شهید هاشم شیخی در عملیات های زیادی از جمله کربلای 4 و 5 حضوری بسیار پر رنگ داشت. در همان جا بود که بسیاری از دوستان ایشان شهید شدند.
کد خبر: ۴۳۰۲۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۰

مهلت ارسال آثار به دومین کنگره شعر کتاب دفاع مقدس به پایان رسید و زمان برگزاری این کنگره پنجم تیرماه اعلام شد.
کد خبر: ۴۳۰۱۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۰

گپ خودمانی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید حسین اشرفی
گفت ، مامان دیگه نمیخوام بهت دورغ بگم . من دارم میرم جبهه . من هم شروع کردم به گریه . گفت ، مامان انقدر بی تابی کردی که از همسایه ها هم خداحافظی نکردم . میگفت ، اگر بلد بودی و میومدی شاهرود . میدیدی که مادر ها چون بچه هاشون از ماشین جا موندند گریه میکنند اونوقت تو برای رفتنم گریه میکنی . بهش گفتم ، برو پسرم خدا به همراهت . کاپشن پدرش و پوشیده بود ولی براش تنگ شده بود . خیلی خوش و قد وبالا شده بود . همسایه نبودند که خداحافظی کنه . من هم گریه نکردم . بغلش کردم و رفت .
کد خبر: ۴۳۰۱۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۰

خاطرات امير علی‌محمد طاهری فرماندهان دوران دفاع مقدس استان کرمانشاه؛
اواخر شهريور ماه بود كه ديده‌بان ما ستوان ولی‌الله آقايی از ارتفاعات تنگاب گزارش داد كه ستون‌هايی از ادوات زرهی عراق در حال انجام تحركاتی در آن طرف مرز هستند و ظاهراً قصد حمله دارند.
کد خبر: ۴۳۰۱۶۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۰

کتاب «تیام» مرور روایت ماندگار عاشقی سال‌های دفاع مقدس بوده که فروزان حسنوندی با هدف ترویج فرهنگ ایثار و شهادت آن‌ را به رشته تحریر در آورده است.
کد خبر: ۴۳۰۱۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۰

خاطرات جنگ در جبهه و پشت جبهه در گفت‌و‌گو با یکی از رزمندگان دزفولی
دفاع مقدس ... خردادماه... خوزستان... دزفول... آزادسازی خرمشهر و برادر شهید؛ محمدرضا شریفی‌نسب...
کد خبر: ۴۳۰۱۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۰

مراسم تجلیل از 45 خانواده شهید مدافع حرم، آتش‌نشان و هسته‌ای برگزار شد.
کد خبر: ۴۳۰۱۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۰

اسدی‌فر خبر داد؛
سعید اسدی‌فر از آماده‌سازی زندگینامه داستانی شهید منوچهر وطن‌خواه از شهدای دفاع مقدس خبر داد که پیکرش پس از ۲۷ سال شناسایی و به کشور بازگشت.
کد خبر: ۴۳۰۱۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۰

شهید احمد (عباس) فخاریان
گفت:«وظیفه به من حکم می‌کنه که بهشون تذکر بدم». هرکاری کردم قبول نکرد. رفت و با آنها صحبت کرد. نمی‌دانم ترسیدند یا واقعاً پشیمان شدند. حرف‌های عباس را قبول کردند. چون چند دقیقه بعد بساطشان را جمع کردند.
کد خبر: ۴۳۰۱۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۰

خاطرات فوزیه گودرزی- از رزمندگان دفاع مقدس استان کرمانشاه؛
شب عملیات بازی‌دراز دیدیم که روی ‌‌تختش نیست. از تخت بغل دستی‌اش پرسیدیم که کجا رفته؟ گفت: به محض اینکه خبر عملیات را شنید، آماده‌ رفتن شد و گفت: تمام دیده‌بانی بازی‌دراز را من انجام داده‌ام. اگر نروم بقیه نمی‌دانند. تمام بدنش روی کوه‌های بازی‌دراز سوخته شده بود. با پلاکش شناخته شد.
کد خبر: ۴۳۰۱۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۰

گردآورنده: محمد علی غریب شائیان
مسعود ، ساجد اسکندری را بالای سر خود دید . با نگاه خسته اش لبخندی زد . ساجد روی هر دو پا نشست . خیلی عجله داشت رزمندگان در حال پیشروی بودند . او باید به دیگر رزمندگان می پیوست . از طرفی هم نیمتوانست مسعود را با چنین حالی رها سازد . بند پوتینش را باز کرد و آن را محکم به رگ بالای محلی که تیر خورده بود بست ، به مسعود گفت : « همین جا بمان ، الان بچه های امداد از راه می رسند .
کد خبر: ۴۳۰۱۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۰

مردم شهید پرور دارالمجاهدین همدان، لیالی قدر را در کنار شهدا و همراه با زمزمه آسمانی شهدا در باغ موزه دفاع مقدس همدان احیا کردند
کد خبر: ۴۳۰۱۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۰

خاطرات عبدالرضا حاج‌عليانی- فرمانده دوران دفاع مقدس استان کرمانشاه؛
يكی از يگان‌های سپاه پاسداران در حال عبور به سمت ايلام بود تا به عنوان نيروی كمكی به منطقه‌ جنوب ملحق شود و به بچه‌های لشكر 11 كمک كند. اين يگان از عبور و تهاجهم منافقين در اين مسير بی‌اطلاع بود.
کد خبر: ۴۳۰۱۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۰

کتاب «تیام» مرور روایت ماندگار عاشقی سال‌های دفاع مقدس است که «فروزان حسنوندی» با هدف ترویج فرهنگ ایثار و شهادت آن را به رشته تحریر در آورده است.
کد خبر: ۴۳۰۰۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۱۹

مراسم وداع با پیکر مطهر 2 شهید گمنام دوران دفاع مقدس پنج شنبه گذشته (17 خردادماه) همزمان با شب 23 ماه مبارک رمضان و سومین شب از لیالی قدر برگزار شد.
کد خبر: ۴۳۰۰۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۱۹

در یكي از عمليات ها که تانك هاي دشمن هجوم سنگيني آورده بودند، آتش سنگيني بر روي بچه ها بود. شهيد اميري در آن عمليات، معاون تيپ زرهي بود، آن زمان در جبهه ادوات سنگين مثل تانك و نفربر خيلي كم وجود داشت.
کد خبر: ۴۳۰۰۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۱۹