خاطراتی از شهید محمد حسن پریمی
من يك بسيجيام، رهبرم را دوست دارم اسلام را دوست دارم،ميدوني اگر من و امثال من نرن هزاران پيرزن و پيرمرد ديگر از بين ميروند و در حالي كه اشك صورت سفيدش را نمناك ميكرد. خود را در آغوش برادر انداخت و گفت: مانعم نشو داداش من خوانده شدم و به آسمان نگاه كرد و گفت: به كرانه آبي خدا خوانده شدم.
کد خبر: ۴۴۸۶۴۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۸
و آن اين که خودسازي بکنند . از فرصت ها استفاده کنند و با نفس سرکش خود مبارزه کنند . هوي ها و شهوت هاي مادي را در درون خود بکشند و در برابر آنها ايستادگي کنند . خودشان را هر چه بيشتر آماده وصال با معبود خود بکنند . اگر شهيد شدند که فبها و اگر نشدند و به ديار خود برگشتند اين راه را ادامه بدهند و خودشان را بيشتر بسازند...
کد خبر: ۴۴۷۶۳۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۰۷
برای اینکه مطمئن شوم عاقلانه تصمیم می گیره، گفتم: چون دفتر آماده به خدمت سربازی نگرفتی، این جبهه رفتنات جزء سربازیت حساب نمی شه.موسی لبخندی زد و گفت : مطمئن باشید جایی حساب می شه که از سربازی خیلی بالاتره.
کد خبر: ۴۴۶۷۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۲۳
خاطراتی از شهید داود خاکساری
بیایید هر سه نفر این انار را بخوریم .چون این انار برروی قبرشهید بوده و برای او خیرات شده حتما متبرک و متشرف است و هر کس از آن تناول کند، شهید می شود
کد خبر: ۴۴۵۶۲۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۹
یادی از شهدای دانشجو(3)/ خاطرهای از شهيد خليل عزت شوكتي
دوم بهمن 1342 ، شهيد خليل عزت شوكتي در شهرستان زنجان به دنیا آمد. پدرش اسماعیل،کارمند بود و مادرش رقیه نام داشت. دانشجوی دوره کاردانی در رشته تربيت معلم بود.
کد خبر: ۴۴۴۰۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۱۴
خاطره ی از «شهید جاویدالاثر عبدالمجید امیدی» از زبان یکی از دوستان و اقوام شهید
محاسن بلند و وجود مدارک دیگر رزمندگان در جیب عبدالمجید، آنان را وا داشت تا سریع او را از دیگران جدا کنند و «عبدالمجید امیدی» تشنه و گرسنه، خاکی و خسته که دست و لباسهایش معطر به خون شهیدان و مجروحان بود، زیر پوتینها و قنداقه تفنگ بعثیها، بیرمقتر و خونینتر میشود...
کد خبر: ۴۴۱۲۷۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۰۶
خاطره ای از شهید جعفر چناری از زبان همرزم شهید
سر و پدر در یک لحظه انگار همدیگر را نمی شناختند. اما در یک لحظه همدیگر را در آغوش می گرفتند.
انگار، چند لحظه دیگر، با هم نیستند.پدر، انگار از صحنه نبرد کربلا برگشته بود و تجربه آنجا را در سینه داشت...
کد خبر: ۴۴۱۱۳۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۰۲
خاطره ای از شهید صادق صیدکرمی-راوی همرزم شهید
حدوداً یک شبانه روز در راه بودیم. خبری از غذا نبود با مشکل، مقداری غذا تهیه کردیم. هم خسته و هم گرسنه بودیم. غذا هم خیلی کم بود. صادق غذای سهم خود را تقسیم کرد و به دیگر رزمندگان داد.گفتم: چرا غذا نمی خوری؟ گفت: من نمی خورم، غذا کم است، بگذار دیگر رزمندگان سهم مرا بخورند...
کد خبر: ۴۴۰۹۵۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۲۹
مستأجر بودیم، یک روز لباسش را پوشاندم و دم پله گذاشتم دختر همسایه ام کنارش بود ولی بچه را قل داده بود تا پایین پله سرش شکست پشمی را سوزاندم و به پیشانی اش گذاشتم خودش همیشه می گفت وقتی شهید شدم از این جای پیشانی ام مرا بشناسید. هر موقع به بهشت زهرا بروم از او معذرت خواهی می کنم، می گویم مادر اگر در تربیت تو کوتاهی کردم مرا ببخش و حلالم کن من از او کاملا راضی بودم
کد خبر: ۴۴۰۶۹۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۰۱
خاطراتی از شهید والامقام عباسعلی فیض
فریادش در پاسگاه پیچید و دستور بازداشت عباسعلی را داد. روز بعد او در میان صلوات مردم آزاد شد. مردم جلوی پاسگاه منتظر او نشسته بودند.
کد خبر: ۴۴۰۶۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۲۵
خاطره ای از سردار رشید اسلام شهید حجت اله سلیمانی به نقل از همرزم شهید
با حالت بسیار سوزناکی، به درگاه پروردگار دعا می کرد و لحظات را همچنان، با گریه و التماس به درگاه الهی به سر می برد...
کد خبر: ۴۴۰۵۱۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۲۴
یادها و خاطره ها
مأموران رژیم حتی ما را از برگزاری مراسم عزاداری و فاتحه خوانی منع می کردند. خود آنها جنازه را به همراه چند شهید دیگر که در همین روز شهید شده بودند، به صالح آباد برده و دفن می کنند...
کد خبر: ۴۳۹۸۵۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۴
خاطره ای از ماجرای اعزام شهید مدافع حرم سید جلال حبیب الله پور به سوریه به نقل از دوست شهید که توسط نوید شاهد مازندران منتشر شد.
کد خبر: ۴۳۹۸۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۴
علی کاشفیپور، مدیر حوزه هنری دیجیتال، گفت: به مناسبت هفته دفاع مقدس و در آستانه ۲۶ سالگی برنامه «شب خاطره»، دور جدید فعالیت اپلیکیشن شب خاطره آغاز میشود.
کد خبر: ۴۳۹۰۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۰۳
یادها و خاطره ها
یک روز صبح اصرار داشت كه به سنگر همسايه برود و من اجازه نمي دادم و او مدام اصرار مي كرد تا اينكه خواسته ، ناخواسته اجازه دادم و او از ديوار پريد آن طرف و به سنگر همسايمان رفت تا با بچه ها به جبهه خودشان بروند...
کد خبر: ۴۳۸۷۹۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۰۱
روز اول که هنوز آفتاب غروب نکرده بود، برای عملیات شناسایی رفتیم؛ اما به وسیله نیروهای دشمن رؤیت شدیم و آتش زیادی روی ما ریختند...
کد خبر: ۴۳۸۴۱۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۲۶
امیر مختار فرمانده گردان بود. زمانی که به او خبر دادند جسم پاک 15 تا از بچه های عملیات فتح المبین زیر آتش عراقی ها مانده، رفت و همه ی آنها را به عقب برگرداند...
کد خبر: ۴۳۷۴۶۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۱۷
شهید شهریور ماه;
شهید یدالله زیارت زاده در سال ۱۳۴۶ در شهرستان گناوه دیده به جهان گشود.در سال ۱۳۶۵ جهت دفاع از میهن اسلامی عازم خدمت مقدس سربازی شد و در تاریخ 1366/6/26 به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۳۷۱۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۱۲
یادها و خاطره ها
سنگری که ما در آن پناه گرفته بودیم، قبل از عملیات کربلای۱ در تصرف نیروهای دشمن بود و ارتش بعث از آن به عنوان مقر فرماندهی یکی از تیپ هایش استفاده می کرد. بنابراین آن شب، تهاجم دشمن زیاد بود...
کد خبر: ۴۳۷۱۶۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۱۲
شهید شهریورماه;
شهید حسن مقیمی در 1343/5/26 در آبادان متولد شد.در زمان شروع انقلاب فعالیت بسیار ناچیزی را در انقلاب ایفا میکرد و یکسال بعد از شروع جنگ تحمیلی به جبهه رفت و درتاریخ 1365/6/8 به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۳۷۰۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۱۱