خواهرزاده شهید «محمدرضا منتخبی» نقل می‌کند: «خواب دیدم که جمعیت زیادی با پرچم‌های سبز جمع شده‌اند و فریاد می‌زنند: «الله اکبر! لااله‌الاالله!» امام خمینی(ره) نیز جلودار جمعیت بود. تابوتی روی دست مردم بود که با پرچم جمهوری اسلامی ایران پوشیده شده بود. زیر عکس تابوت هم نوشته بود: محمدرضا منتخبی.»

به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید محمدرضا منتخبی» شانزدهم تیرماه ۱۳۴۶ در شهرستان گرمسار به دنیا آمد. پدرش علی‌اصغر، نانوا بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. کارگری می‌کرد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. سوم شهریور ۱۳۶۴ در جاده خندق عراق بر اثر اصابت ترکش به سر و دست، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد.

امام برای تشییع دایی آمده بود

امام برای تشییع دایی آمده بود

خواب دیدم که جمعیت زیادی با پرچم‌های سبز جمع شده‌اند و فریاد می‌زنند: «الله اکبر! لااله‌الاالله!» امام خمینی(ره) نیز جلودار جمعیت بود. تابوتی روی دست مردم بود که با پرچم جمهوری اسلامی ایران پوشیده شده بود. زیر عکس تابوت هم نوشته بود: «محمدرضا منتخبی.»

از خواب که بیدار شدم، اشک‌هایم جاری بود. بی‌اختیار گفتم: «پس دایی شهید شده!»

(پدر شهید به نقل از خواهرزاده شهید)

هر وقت گمش می‌کردیم در سنگر مشغول نماز و مناجات بود

فرمانده گروهانش می‌گفت: «مأموریت مهمی در پیش داشتیم. توی سنگر پیداش کردم. یک هفته کارش همین بود. هر وقت گمش می‌کردیم توی سنگر مشغول نماز و مناجات بود. بهش گفتم: «مأموریت مهمی داریم سریع آماده شو!» ازخدا خواسته بلند شد. سریع وسایل رو جمع کرد و داخل قایق گذاشت. راهی شدیم.

همان‌طور که می‌رفتیم، ناگاه خمپاره‌ای آمد و به آب خورد. خیالمون راحت شد. ثانیه‌ای بعد دیدیم آب رنگ خون گرفته. نگاهی به پشت سر کردیم. قایق محمدرضا در حال غرق شدن بود و او حرکتی نداشت. صدایش زدیم، اما پاسخی نشنیدیم. محمدرضا شهید شده بود.»

(به نقل از خواهر شهید، منصوره منتخبی)

باید بگوییم اسلام را آوردند

کوچه بالایی شهید آورده بودند. پیرمردی در بین جمع بی‌تابی می‌کرد. گفتند که پدر شهید است. به یاد پسرم، محمدرضا، افتادم. به پیرمرد گفتم: «پدرجان! چرا گریه می‌کنی؟ ما باید وقتی جنازه شهدامون رو میارن، بگیم که اسلام رو آوردن.»

(به نقل از پدر شهید)

 

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده