دلم میخواست بابا از قاب عکسش بیرون بیاید
به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید شکرالله اصغریعلائی» بیست و هفتم دیماه ۱۳۲۳ در روستای اعلا از توابع شهرستان سمنان به دنیا آمد. پدرش محمدعلی (فوت ۱۳۴۵) و مادرش منورهحاجی نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کارمند آتشنشانی بود. ازدواج کرد و صاحب دو پسر و دو دختر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دوم فروردین ۱۳۶۱ در شوش بر اثر اصابت گلوله به گردن، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای بهشتزهرای شهرستان تهران واقع است.
دلم میخواست الآن بابا اینجا بود
زمان انقلاب که شهدا را میبردند بهشت زهرا دفن کنند، عکس گرفته بودند. بابا که آمد خانه چند تا از آن عکسها را آورده بود. بی سر و صدا رفتم و خودم را به عکسها رساندم. نگاهشان کردم. ترس برم داشت. شش هفت ساله بودم. میدیدم که بابا چقدر با عشق به آن عکسها نگاه میکند. وقتی هم شهید شد، هنوز ده ساله نشده بودم.
دلم میخواست باز هم وقتی صدای زنگِ در میآید، زودتر از بقیه خودم را به بابا برسانم و او من را روی زانویش بنشاند و بابت نمازهای یک خط در میانی که میخواندم، تشویقم کند. دلم میخواست از توی قاب عکسش بیاید بیرون و وقتی پوشش مقنعهام را میبیند بگوید: «بارک الله به دخترم! دخترم دیگه بزرگ شده.»
(به نقل از دختر شهید)
خبر شهادت بابا
با اینکه هیچکس از خانواده ما در بهشت زهرا دفن نبود، اما اکثر پنجشنبهها بابا ما را برمیداشت میبرد آنجا. جمعهها هم نماز جمعه به راه بود. من و خواهرم که از دوتای دیگر بزرگتر بودیم، غالباً باهاش میرفتیم نماز. توی راهپیماییها هم ما را میبرد.
یک روز برف سنگینی آمده بود. بابا داشت میرفت راهپیمایی. دنبالش راه افتادیم. او متوجه ما نبود، ولی ما از دور هوای او را داشتیم و دنبالش میرفتیم. کمکم جمعیت بیشتر شد. او را میان جمعیت گم کردیم؛ یعنی خودمان گم شدیم. برحسب اتفاق یکی از زنهای همسایه ما را دید و بردمان منزل. خبر شهادت بابا را هم که آوردند، دو شب بود که من در مسجد بودم. کمکهای مردمی را جمع میکردیم برای جبهه.
(به نقل از پسر شهید)
انتهای متن/