مقید به خواندن نماز اول وقت بود
به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید محمدرضا ناصریان» یکم آبان ۱۳۳۲ در شهرستان دامغان به دنیا آمد. پدرش علیرضا در شرکت ذغالسنگ کار میکرد و مادرش لیلا نام داشت. تا دوره راهنمایی درس خواند. کارگر کارخانه ذوبآهن بود. سال ۱۳۵۴ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و سه دختر شد. از سوی جهادسازندگی در جبهه حضور یافت. هفتم اردیبهشت ۱۳۶۶ در بمباران هوایی مریوان بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای فردوسرضای زادگاهش واقع است.
پیراهن سیاه
در خواب دیدمش. پیراهن سیاه تنش بود. گفتم: «پسرجان! تو هنوز پیراهن سیاهت رو در نیاوردی؟»
گفت: «نه باباجان! تا شما پیراهن سیاهتون را درنیارین، منم درنمیآرم!»
صبح که از خواب بلند شدم، پیراهن سیاهم را از تنم درآوردم.
(به نقل از پدر شهید)
مراسم ساده ازدواج
ـ «اما من میخوام برم مشهد!»
ـ «تو نمیخوای، اما اون آرزو داره!»
ـ «من باهاش صحبت میکنم!»
قرار بود عروسی بگیریم. محمدرضا میگفت: «بریم مشهد!»
پدرم قبول نکرد. محمدرضا گفت: «پس به شرطی که مطرب نیارین، مراسم میگیریم.» مراسمش خیلی ساده بود.
(به نقل از خواهر شهید، پروانه ناصریان)
نماز اول وقت
استکان چای را داخل سینی گذاشتم و از آشپزخانه بیرون آمدم. ندیدمش. گفتم: «محمدرضا! چای آوردم.»
جوابی نداد. سینی چای را روی تاقچه گذاشتم. صدایی جلب توجه کرد. داخل اتاق شدم. مشغول نمازخواندن بود. بعد از نمازش گفتم: «چایت رو میخوردی! بعد نمازت رو میخوندی!»
خندید و گفت: «اول نماز، بعد چای!»
گفتم: «برات بیارم!»
گفت: «قرآنم رو هم بخونم، خودم میریزم!»
(به نقل از همسر شهید)
انتهای متن/