ادب و متانت «علی» زبانزد اهل محل بود
به گزارش نوید شاهد سمنان، در آن هوای سرد زمستان، آقا باقر هر روز منتظر بود که خدیجه خانم خبر خوشی را به او بدهد. همه اعضای خانواده منتظر تولد عضو جدید خانواده بودند. دو روز از اولین ماه زمستان ۱۳۳۹ میگذشت که این انتظار به پایان رسید. علی عضو جدید و چهارمین فرزند آقا باقر شد. کسی که قرار است تنها بیست و دو سال در عالم خاک باشد و سپس راهی افلاک.
آرامش و متانت علی
دوران کودکی «شهید علی حسنبیکی» همراه پدر و دیگر برادرانش محسن، حسین و ابوالفضل به کار کشاورزی و باغداری میگذشت. علی و خانواده یازده نفریشان همه یک دل و یک زبان و ساده و صمیمی زندگی میکردند. آرامش و متانت و ادب علی زبانزد اهل محل و همه فامیل بود. در آغازین روزهای جوانی علی، فعالیتهای مردم شهر علیه رژیم به اوج رسیده بود. او به همراه برادران و هزاران جوان مشتاق دیگر برای احیای مجدد اسلام ناب، در تظاهرات شرکت میکردند. تحصیلات خود را تا پایان دوره راهنمایی ادامه داد و چون به کار مکانیکی علاقی زیادی داشت، به این حرفه روی آورد و توانست مهارت کسب کند.
روحیه جهادی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ به خدمت نظام درآمد. به خدمت مقدس سربازی رفت، اما روحیه علی با گذراندن روزهای تکراری پادگان سازگار نبود. او که روحیه جهادی و تلاشگرش در خانواده شکل گرفته بود، با پیگیریهای زیاد توانست به جهاد مأمور شود. ابتدا به لشکر ۹۲ زرهی در تیپ ۳۰ لشکر و از آنجا به ستاد پشتیبانی مناطق جنگی جهاد سازندگی استان سمنان مستقر در جبهه جنوب اعزام شد و به عنوان مکانیک در جبهه حضور یافت.
میعادگاه فتحالمبین
پس از ورود به جهاد و اعزام به مناطق جنوب و پنجاه و یک روز حضور مستمر به عنوان راننده لودر در بستان و منطقه رقابیه، ششم فروردین ۱۳۶۱ در عملیات فتحالمبین در حالی که فقط شش روز از رستاخیر زمین و طبیعت میگذشت، بهار زمین را ترک کرد و در موسم گل و همراه با تکههای کوچک و سرد شده ترکش در آغوش باغبان هستی و خاک فردوسرضای دامغان آرام گرفت.
انتهای متن/