شهید «قاسم صبور» در روستای داورآباد شهرستان آرادان در بیستم اردیبهشت‌ماه ۱۳۴۵ به دنیا آمد. بعد از اخذ مدرک دیپلم در رشته کشاورزی در کنکور سراسری شرکت کرد. در دانشکده فنی‌و‌حرفه‌ای گنبد کاووس پذیرفته شد و دانشجو معلم شد. علاقه عجیب او به جبهه و جنگ، اخلاق، رفتار و عملش طوری بود که روی دوستان و اقوام تأثیر می‌گذاشت. در عملیات والفجر هشت مفقود شد. یک سال بعد از شهادت، پیکرش که فقط مشتی استخوان مانده بود، بازگشت.

اخلاق و رفتارش روی دوستان و اقوام تأثیرگذار بود

به گزارش نوید شاهد سمنان، شهید قاسم صبور، فرزند محمدتقی و صغری در روستای داورآباد شهرستان آرادان در بیستم اردیبهشت‌ماه ۱۳۴۵ در خانواده‌ای متدین به دنیا آمد. با فرا رسیدن سن هفت سالگی به مدرسه رفت و تا اخذ مدرک سیکل در همان روستا و چهارصد دستگاه درس خواند. دوازده سیزده سال بیشتر نداشت که پدرش فوت کرد. با علاقه‌ای که به رشته کشاورزی داشت در دانشسرای کشاورزی کوه‌سنگی داورآباد ادامه داد. برای تکمیل دوره به مرکز کشاورزی کرج رفت و دیپلمش را گرفت.

اخلاق و رفتارش روی دوستان و اقوام تأثیرگذار بود

بعد از اخذ مدرک دیپلم در رشته کشاورزی در کنکور سراسری شرکت کرد. در دانشکده فنی‌و‌حرفه‌ای گنبد کاووس پذیرفته شد و دانشجو معلم شد. یک ماهی هم سر کلاس درس حاضر شد ولی رفتن به جبهه را بر درس و دانشگاه ترجیح داد. البته اولین بار در سن پانزده سالگی به جبهه رفت و در عملیات بیت‌المقدس (فتح خرمشهر) از ناحیه گردن مجروح شد. علاقه عجیب او به جبهه و جنگ، اخلاق، رفتار و عملش طوری بود که روی دوستان و اقوام تأثیر می‌گذاشت.

سعی می‌کرد کسی از مجروحیتش مطلع نشود

او با عضویت بسیج پنج بار به جبهه اعزام شد. در این چند مرحله به نقاط مختلف مرزی و عملیاتی از جمله دهلران، مهران، مهاباد، گیلانغرب، خوزستان و جزایر مجنون و غیره به عنوان رزمنده و امدادگر انجام وظیفه کرد. دو بار مجروح شد. سعی می‌کرد کسی از مجروحیتش مطلع نشود.

خواهر قاسم، حمیده صبور نقل می‌کند: «گفتم: داداش! نمی‌خوای به مامان کمک کنی؟ پیرزن براش سخته این همه وسیله رو یه نفری تا خونه ببره. نزدیک آمد و آهسته طوری که مادرم متوجه نشود، گفت: «ترکش توی کمرمه. دکتر گفت چیز سنگین بلند نکنم. اگه می‌شه خودت بیا با ننه تا در خونه برسون.» مادرم یک مقدار خوراکی و سوروسات مورد نیاز خانه را خریده بود و سر راه، آمد منزل ما. قاسم هم که فهمید ننه منزل ماست، آمد. تعجب کردم که چرا قاسم کمک مادرم نمی‌کند، بهانه آورد که دوستانش برای کاری منتظر او هستند و نمی‌خواهد خانه برود.»

یک سال بعد از شهادتش بازگشت

در آخرین اعزامش به جبهه در عملیات والفجر هشت به عنوان امدادگر شرکت کرد و در بیست و یک بهمن ۱۳۶۴ در جزیره بوارین مفقود شد. یک سال بعد از شهادت، پیکرش که فقط مشتی استخوان مانده بود، برگشت. پس از تشییع در جوار دیگر شهدای روستای زادگاهش دفن شد.

 

 

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده