دایی شهید «عباسعلی خروطی» نقل می کند: «از فرط درد دیگر نایی نداشت. پایش پر از ترکش بود و تنها توانسته بودند، مقداری از ترکش‌ها را بردارند. چشمش به صورت خیس مادر افتاد. مدتی به او خیره شد و گفت: مادرجان! این‌قدر به این پاها نرس، باید در راه خدا تکه‌تکه بشن و من هم کاره ای نیستم.» نوید شاهد سمنان به مناسبت روز معلم، زندگی این شهید گران‌قدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.

مادرجان! این‌قدر به این پاها نرس! این پاها باید در راه خدا تکه‌تکه شوند

به گزارش نوید شاهد سمنان، بیست و پنجم خرداد ۱۳۴۵ بود که در خانواده حبیب‌الله چهارمین فرزندش، شهید عباسعلی خروطی به دنیا آمد. پدرش پلیس بود. ابتدایی را در دبستان رودکی سابق، راهنمایی را در مدرسه شهید منتظری و دبیرستان را در دهخدا گذراند. برای ادامه تحصیل در رشته زبان انگلیسی به تربیت معلم شهر ری رفت. بعد از فارغ‌التحصیلی ابتدا در بیارجمند و سپس در تویه‌دروار دامغان به تدریس پرداخت. همان زمان‌ها بود که در رشته ادبیات فارسی در مقطع کارشناسی قبول شد، ولی ادامه نداد. برای اولین بار در سی‌ام فروردین ۶۳ به جبهه رفت. یک بار بر اثر برخورد ترکش به پا مجروح شد.

مادرجان! این‌قدر به این پاها نرس! این پاها باید در راه خدا تکه‌تکه شوند

دایی شهید، حسین خروطی نقل می‌کند: «از فرط درد دیگر نایی نداشت. همه دور او نشسته بودیم و کاری جز نگاه و دعا کردن از ما برنمی‌آمد. پایش پر از ترکش بود و تنها توانسته بودند، مقداری از ترکش‌ها را بردارند. مادرش پای او را پانسمان می‌کرد و اشک می‌ریخت. سرش را برگرداند و چشمش به صورت خیس مادر افتاد. مدتی به او خیره شد و گفت: «مادرجان! این‌قدر به این پاها نرس، باید در راه خدا تکه‌تکه بشن و من هم کاره‌ای نیستم.»

شهادت در بیت المقدس دو 

سیصد و هفتاد و پنج روز پیکار، از او مردی ساخته بود که همه به او افتخار می‌کردند. سرانجام در دوم اسفند ۶۳ در منطقه پدافندی بيت‌المقدس دو در ماؤوت غرب (گوجار) بعد از چندین ماه حضور در جبهه، شربت شهادت نوشید. پیکر مطهرش در بیست و هشتم اردیبهشت ۱۳۶۷ پیدا و در امامزاده اشرف (ع) سمنان دفن شد.

 

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده