قسمت دوم خاطرات دانش‌آموز شهید «عباسعلی صلواتی»
دوشنبه, ۱۶ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۱۳:۰۶
خواهر شهید «عباسعلی صلواتی» نقل می‌کند: «گفتم: عباسعلی! خسته نشدی این قدر تسبیح گردوندی؟ آخرین دانه را انداخت و گفت: نذر صلوات کردم که با رفتنم موافقت کنن. حالا دارم نذرم رو ادا می‌کنم.»

نذر صلوات

به گزارش نوید شاهد سمنان، شهید عباسعلی صلواتی دهم فروردین ۱۳۴۵ در شهرستان سرخه دنیا آمد. پدرش حسن، لحافدوز بود و مادرش خدیجه نام داشت. دانش‌‏آموز دوم متوسطه بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و هشتم آبان ۱۳۶۲ در پنجوین عراق به شهادت رسید. پیکر وی مدت‏ها در منطقه بر جا ماند و سال ۱۳۷۱ پس از تفحص، در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.

 

نذر صلوات

خیلی خوشحال به نظر می‌رسید. روی صندلی نشسته بود و تسبیح دانه درشت قرمزش را می‌گرداند و زیرلب ذکر می‌گفت. اتوبوس شهر به شهر می‌رفت، اما او همچنان ذکر می‌گفت. گفتم: «عباسعلی! خسته نشدی این قدر تسبیح گردوندی؟»

آخرین دانه را انداخت و گفت: «نذر صلوات کردم که با رفتنم موافقت کنن. حالا دارم نذرم رو ادا می‌کنم.»

(به نقل از هم‌رزم شهید، حجت‌الله گواهی)

بیشتر بخوانید: عباسعلی رفت و تنها صدایش ماند

نمی‌تونم از وظیفه‌ام سر باز بزنم

یک بار مجروح شده بود. جراحتِ پا، جثه‌اش را ضعیف کرد و بی‌حال و ناتوان شد. حاج محمود اخلاقی فرمانده گردان با رفتن عباسعلی به عملیات مخالفت کرد. گفت: «عباسعلی! برو بیمارستان، حالت خوب نیست و باید بستری بشی.»

او قبول نکرد و گفت: «عملیاته، اونوقت من زخم پا رو بهونه کنم و از وظیفه مهمی که دارم سر باز بزنم؟ نمی‌تونم.»

با همان زخم، پیکرش ۹ سال در پنجوین ماند تا پلاک، باعث شناسایی‌اش شد.

(به نقل از هم‌رزم شهید، حسینعلی کلامی)

 

انتهای متن/

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده