شهیدی که موقع عصبانیت شعر امام زمان را زمزمه میکرد
به گزارش نوید شاهد سمنان: شهید عباس افغانخواه کاشانی بیست و چهارم مرداد ۱۳۴۱ در شهرستان تهران به دنیا آمد. پدرش غلامعلی و مادرش سلطنت نام داشت. تا سوم متوسطه درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. سیزدهم خرداد ۱۳۶۲ در پاسگاه زید عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای بهشتزهرای زادگاهش واقع است.
منِ شیطانی
محمدحسین یک تنه فرغون را پر از ملات کرده، در حال بردن سر ساختمان بود که عباس سر رسید. تازه از سر کارش تو سپاه برگشته بود. عرق از سر و روی محمدحسین میچکید. پس از سلام و احوال پرسی، عباس همانطور که با نگرانی برادرش را نگاه میکرد، گفت: «این ملات رو یک خورده کمتر بریز. با این همه سنگینی اذیت میشی.»
محمدحسین که از صبح مشغول همین کار بود، با اعتماد به نفس زیاد گفت: «من؟»
عباس پی برد که ممکن است محمدحسین کمی دچار غرور شده باشد، با همان لحن مهربانش گفت: «نگو من، این من، من شیطان است.» مدت زیادی نگذشت که محمد حسین به راز این توصیههای عباس پی برد.
(به نقل از برادر شهید)
بیشتر بخوانید: مبادا مایه سرافکندگی امام زمان خود باشید
موقع عصبانیت شعر امام زمان را زمزمه میکرد
عباس به مادرش میگفت: «کاری میکنم که یک عمر راحت باشی و عوض هر چی که تو زندگی سختی کشیدی جبران بشه.»
عباس معمولا عصبانی نمیشد. بدترین ناراحتی که پیش میآمد یا زیر لب شعر امام زمان را زمزمه میکرد یا صلوات میفرستاد.
(به نقل از برادر و یکی از بستگان شهید، خانم زیارتی)
خمس پنج برادر
عباس به شکلهای مختلف موضوع شهادت خود را مطرح میکرد. یک بار با اشاره به این که ما پنج برادریم، گفت: «ما توی این خانواده پنج برادریم و باید خمس این پنج برادر در راه اسلام داده شود. من میرم و شهید میشم تا این طوری خمس فرزندان خانواده ما داده شده باشد. یادتون باشه که در مراسم شهادت من شما پیراهن مشکی نپوشید و برای من گریه نکنید، چون با گریه شما دشمن شاد میشه و با شادی دشمن، من عذاب میکشم.»
(به نقل از برادر شهید)
انتهای متن/