او میدانست آخرین نمازش را میخواند
به گزارش نوید شاهد سمنان؛ پانزدهم آذر ۱۳۳۹ در شهرستان سرخه به دنیا آمد. حسن و معصومه نام فرزند چهارم خود را عباسعلی نامیدند. شهید عباسعلی اشرف از کودکی به بیماری سختی مبتلا شد. مادر نذری کرد تا بهبود پیدا کند. نذرش را برآورده کرد و او را حسینعلی صدا زد. پدرش کشاورزی میکرد، در تهران هم مغازهای داشت. مادر و خواهرانش کارهای سنتی از قبیل گلیم بافی را در خانه انجام میدادند تا به پدر در تأمین هزینه خانه کمک کنند.
میخواهم پشت سر امام باشم نه رژیم
عباسعلی تا سوم راهنمایی را در زادگاهش خواند. تابستانها برای کمک به پدرش به تهران میرفت. یکی از اهالی محل در ارتش شاهنشاهی خدمت میکرد. با پیشنهاد و کمک او، برای ادامه تحصیل به دبیرستان نظام رفت. چند سال بعد هم وارد دانشکده افسری شد.
با فوت پدر، عباسعلی سرپرست خانواده شد. مادرش را پیش خود نگه داشت و به او احترام خاصی میگذاشت. روزهای جمعه، از دانشکده به خانه خواهرش میرفت. در انجام کارهای شخصی و خانه، کمک حالش بود. میخواست تجربهای باشد تا در آینده، همسرش را همراهی کند. سالهای آخر تحصیل، به یکباره به سرخه بازگشت. خانواده علت را پرسوجو کردند، ولی جوابی نیافتند. با پیروزی انقلاب فهمیدند میخواست پشت سر امام باشد.
علاقه به خدمت به روحانیون
رفت سپاه و شد پاسدار رسمی، در پایهگذاری پایگاههای متعدد بسیج کمک زیادی کرد. در عملیات حصر آبادان، ثامنالائمه به عنوان فرمانده گروهان حضور داشت. بعد از آن در عملیاتهای طریقالقدس، فتحالمبين، والفجر مقدماتی، خیبر و بدر شرکت کرد. در یکی از اعزامها به عنوان مسئول واحد طرح و برنامه و عملیات، به جبهه گیلانغرب در شهر تکاب رفت.
بیشتر بخوانید: خون و پیام؛ دو چهره انقلاب است
با دختری از خانواده روحانی ازدواج نمود. سال ۶۲ تنها فرزندش مصطفی به دنیا آمد. شهید عباس داودی فرماندهی سپاه شهمیرزاد را به عهده داشت. در آن زمان گروهکهای منافقین فعالیت گستردهای را شروع کرده بود. عباسعلی را به عنوان معاونش انتخاب کرده و با گذراندن دوره اسلحه شناسی، او را به عنوان مربی آموزش نظامی پادگان شهید کلاهدوز معرفی کرد. تربیت نیروهای کارآزموده برای ایجاد امنیت و اعزام به جبهه جزء وظایف او به شمار میآمد.
پوشیدن لباسهای آراسته، دقت در انتخاب نیروهای کارآمد برای سپاه، داشتن استعداد فراوان در مقاله نویسی و علاقه خدمت به روحانیون، از ویژگیهای او بود. اعتقاد داشت روحانیون برای انقلاب زحمت کشیدهاند و اگر از آنها فاصله بگیریم، برای انقلاب ضرر دارد.
میدانست آخرین نمازی است که میخواند
با شهید شدن خواهرزادهاش، زینالعابدین امامی شوق رفتن در او بیشتر شد. برای حضور در عملیات بدر، به عنوان معاون گروهان به جبهه رفت. به گفته دوست روحانیاش، عباسعلی نماز آخرش را همراه من خواند. میدانست آخرین نمازی است که میخواند.
بیست و یکم اسفند ۱۳۶۳ به شهادت رسید، در عملیات بدر، منطقه جزیره مجنون (شرق دجله) خمپارهای آمد و او و دو تا از همراهانش مجروح شدند. شهادتش را تا مدتی به بچهها خبر ندادند. از علاقهمندی نیروها به او مطلع بودند و میخواستند آنها با روحیه به دفاعشان ادامه دهند. او با بیش از ۳۹ ماه حضور در جبهه به دوستان شهیدش محلق شد. پیکرش پس از تشییع در گلزار شهدای سرخه دفن شد.
انتهای پیام/