تبیین پیام امام؛ راهی که از پدر به ارث برد
به گزارش نوید شاهد سمنان؛ شهید داود آبیار پانزدهم شهريور ۱۳۳۹ در شهرستان دامغان به دنيا آمد. پدرش حسن و مادرش فاطمه نام داشت. تا اول راهنمايی درس خواند. کارگر و نقاش ساختمان بود. به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت. هشتم آذر ۱۳۶۱ در عينخوش هنگام درگيری با نيروهای بعثی بر اثر اصابت تركش خمپاره به شهادت رسيد. مزار او در گلزار شهدای روستای مايان زادگاهش قرار دارد.
این خاطره به نقل از مادر شهید است که تقدیم حضورتان میشود.
تبیین پیام امام؛ راهی که از پدر به ارث برد
نزدیکی پیروزی انقلاب اسلامی، مردم شهرهای بزرگ و کوچک به میدان آمدند. حسن آبیار، درجهدار ژاندارمری بود. در روستای مایان دامغان با احساسات برای مردم سخن میگفت. به شدت از رژیم ستم شاهی نفرت داشت. انقلاب طوری همهگیر شده بود که مردم میدانستند رژیم شاهنشاهی برای همیشه از ایران جمع خواهد شد. امام خمینی برای همه حرف اول و آخر را میزد. پیر و جوان گوش به فرمان او داشتند.
حسن آبیار بیست و دوم بهمن ۱۳۵۷ بالای بلندی جلوی مسجد از امام (ره) و انقلاب گفت. عاشقان امام (ره) به وجد آمده بودند و او با همه وجودش پیام امام را تبیین میکرد. قلبش توان تحمل این همه هیجان را نداشت. به ناگاه توقف کرد. صاحب این قلب پاک، نقش زمین شد.
داود که آن روز هجده بهار از عمرش را گذرانده، پای صحبت پدر نشسته بود و به خود میبالید. نگاهش به برق چشمان تشنه حقیقتخواهانی بود که میخواستند باز هم راجعبه امام بدانند. او از همان اوایل در مسیر انقلاب قرار گرفت و با گوش کردن به نوارهای سخنرانی بزرگان دین راجعبه اسلام و امام، مطالب بسیاری را در ذهن خود جای داده بود.
وقت استفاده از آن مطالب رسیده اگر چه تحصیلاتش در حد راهنمایی بود، ولی به لطف خدا زبان گویایی داشت و جای پدر را در نوحه خوانیها، مراسم مذهبی و محلی پر کرد.
انقلاب به پیروزی رسیده و جنگ پس از مدت کوتاهی به ملت تحمیل شد. به سربازی رفت. دو سال سربازی را گذراند و برگشت. بسیجی شد و راه افتاد. بیست و پنج روز بیشتر طول نکشید که برگشت؛ سرفراز و پیچیده در پرچم جمهوری اسلامی.
منبع: کتاب فرهنگنامه شهدای استان سمنان-شهرستان دامغان/ نشر فاتحان-قائمی