هدفم از آمدن به جبهه، اطاعت از ولایت فقیه بود
به گزارش نوید شاهد سمنان؛ شهید یدالله مطهرینژاد دوازدهم مهرماه ۱۳۴۲ در شهرستان تهران به دنيا آمد. نام مستعارش امیر بود. پدرش رجبعلی و مادرش فاطمه نام داشت. دانشآموز دوم متوسطه بود. به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت. يازدهم آبانماه ۱۳۶۱ در عينخوش هنگام درگيری با نيروهای بعثی بر اثر اصابت ترکش به کتف، شهيد شد. مزار او در گلزار شهدای فردوسرضای شهرستان دامغان قرار دارد. برادرش ابراهيم نيز به شهادت رسيده است.
فرازهایی از وصیتنامه شهید:
هدفم از آمدن به جبهه، اطاعت از ولایت فقیه بود
چون راهی جبهه میشوم، وظیفه شرعی خودم دانستم که وصیتنامه بنویسم. هدفم را از آمدن به جبهه اطاعت از ولایت فقیه میدانم. به فرمان او برای جهاد در راه خدا و پیروزی اسلام بر کفر، برای جنگ با کافران بعث عراق رفتم و تا آخرین قطره خون و آخرین فشنگ گلولههای مسلسلم میجنگم. چند روز دیگر به امید پروردگار میخواهیم عملیات وسیعی انجام دهیم. خودم را به خدا میسپارم و میخواهم اگر خون من حقیر میتواند خدمتی برای اسلام باشد، مرا به درجه رفیع شهادت برساند.
خدایا تو را شکر که تاکنون مرا نگهداشتهای برای یک همچین لحظهای که در راهت و در خدمت مردمی که برای تو قدم برمیدارند، به میدان بروم. میدانی که یک طرف آن را کفر در دست دارد با تمام امکانات و طرف دیگرش را جوانانی در دست دارند سلحشور و با ایمان که برای حق مبارزه میکنند. وقتی که این چنین خود را در کنار یارانش احساس میکنم، دیگر مرگ برای من مفهومی ندارد و مردن خود را سعادت میبینم. چه خوب است اینگونه زیستن و اینگونه مردن.
امام خمینی با استکبار جهانی و منافقین داخلی به مبارزه برخاسته است
بر ماست که ندای حسین زمان را پاسخ دهیم و برای یاری او بشتابیم. این پیرمرد متقی مانند یک شیر با استکبار جهانی و منافقین داخلی به مبارزه برخاسته است، پس بر ماست که این مسئولیت را انجام دهیم. من برای انجام این مسئولیت، خون خود را برای آبیاری درخت اسلام به زمین میریزم تا شاید منافقان به خود آیند و جلوی این انقلاب سنگ نیندازند و دست از جنگ با اسلام بردارند.
پدر و مادر و برادران عزیزم! اگر خداوند این بنده ضعیف و گناهکار را به درگاهش راه داد و پذیرفت و شهادت نصیب من شد، این افتخار است. افتخار من این است که مرگم در راه خدا بوده و افتخار شما این است که فرزندتان را در راه اسلام فدا کردید. بعد از شهادتم از شما پدر و مادرم میخواهم در سوگ من اشک نریزید و اگر هم خواستید گریه کنید، به یاد شهدای کربلا گریه کنید. ای سرورانم، ای نور چشمانم و ای پدر و مادرم! در طول زندگی ممکن است به شما توهین و شما را ناراحت کرده باشم و نتوانستهام وظیفهام را به انجام برسانم. مقدار پولی را که دارم در راه خیر مصرف کنید.
منبع: کتاب فرهنگنامه شهدای استان سمنان-شهرستان دامغان/ نشر فاتحان-قائمی