مادر، شب آخر عمر به آرزویش رسید
به گزارش نوید شاهد سمنان؛ شهید شعبان مربیطزره فرزند علیاصغر و لیلا، دوم فروردينماه ۱۳۴۹ در شهرستان نکاء به دنيا آمد. تولدش، شور و نشاط سال جدید را دو چندان کرد. از همان کودکی علاقهمند به مسائل دینی و مذهبی بود. علاقه زیادی به پدر داشت و در کارها به ایشان کمک میکرد.
احترام به والدین
پس از گذراندن دوره ابتدایی و راهنمایی وارد دبیرستان شد و در کنار تحصیل، چوپانی هم میکرد.حالا دیگر نه تنها به تکالیف درسی خودش اهمیت میداد، میخواست برادر و خواهرهایش هم نمونه باشند. به همین منظور به درس آنها هم رسیدگی میکرد. مجرد بود. اولین فرزند خانواده و نسبت به حال پدر و مادر مهربان بود. هیچگاه با لحن تند پدر و مادر را خطاب نکرد.
ماجرای پارچهای که شهید به مادرش داد
خاله شهید نقل میکند: «بعد از شهید شدن شعبان، خواهرم آرزو میکرد لااقل یک لحظه او را در خواب ببیند؛ اما این اتفاق نیفتاد تا شب آخر عمرش. خوب است از قول خودش تعریف کنم؛ چند ساعتی به فوتش مانده بود که رفت مسجد و به خانمها گفت: «دیشب خواب شهیدم را دیدم که به من یک پارچه سفیدی داد و گفت: «مادر! این پارچه سفید را بگیر و همراه من بیا.» و روز بعد از دنیا رفت.»
هیکل ورزیدهای داشت و در فوتبال و شنا حرفهایی برای گفتن داشت. در کارهایی که احتیاج به نوآوری داشت، فکرش خوب کار میکرد. کم کم دلش برای جبهه پر میکشید. هنوز چند تا از امتحانهایش مانده بود اما جبهه را بر تحصیل ترجیح داد و رفت. حتى فوت پدر هم مانعی برای حضور او و ادای تکلیفش نشد.
داوطلبانه از بسیج اعزام شد. سرانجام پنجم مردادماه ۱۳۶۷ در اسلامآباد غرب توسط نیروهای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) بر اثر اصابت گلوله به سر، شهيد شد. پیکر پاکش پس از انتقال به شهرستان دامغان، در جوار امامزاده اسماعیل روستای طزره به خاک سپرده شد.
منبع: کتاب فرهنگنامه شهدای استان سمنان-شهرستان دامغان/ نشر فاتحان-قائمی