پلاکی که پس از ۹ سال بازگشت
بسیجی عاشق
به گزارش نوید شاهد سمنان؛ آقا شعبانعلی شهریور سال ۱۳۴۷ در پایتخت ایران زمین، آمدن امیر، مرد کوچکش را به فال نیک گرفت و خداوندش را هزاران شکر گفت.
پدر نظامی بود و شغل پدر سبب شد که شهید امیر جراح فقط تحصیلات دوره ابتدایی را در تهران سپری کند و برای ادامه تحصیل و زندگی همراه خانواده به دامغان مهاجرت کردند.
امیر دهساله چون قاصدکی، نرم و لطیف به نجواهای مادر هنگام ذکر گفتنش وارد شدهبود و نماز پدر را در آینه دل ثبت کرده و خواندهبود. حالا خود نماز میخواند و روزه میگرفت؛ حتی در روزهای بلند و گرم تابستان. تحصیلات دوره راهنمایی و متوسطه را با موفقیت به پایان رساند.
قبیله مجنونیان
در کنکور قبول شد اما حالا امیر یک بسیجی عاشق بود و دفاع از دین و سرزمین، اولین و بالاترین هدف او در زندگی و شاید اولین و آخرین پاسخی بود برای تمام سؤالاتش. پس رفتن را بر تحصیل در دانشگاه ترجیح داد.
۲۶۷ روز در گوش جزیره و غروبهای پر آتش و خون آن به نجوا نشست. این دانشجوی عاشق، بیست و نهم تیرماه ۱۳۶۶ در عملیات تکجزیره وقتی که ترکش آرپیجی ضد نفر در کتف چپ او مینشست، او به قبيله مجنونیان پیوست و چون قاصدکی چرخید و چرخید و بیقرار در دستان خدای خویش قرار گرفت.
پیکر پاکش ۹ سال در زمره گمنامان بود و در آغوش مجنون. پس از ۹ سال، پلاک او به خانواده تحویل دادهشد و در گلزار شهدای فردوسرضای دامغان به خاک سپردهشد.
منبع: کتاب فرهنگنامه شهدای استان سمنان-شهرستان دامغان/ نشر فاتحان-قائمی
شهید "امیر جراح" در قاب دوربین