مسئولیت زن در قبال همسر از دیدگاه شهید "صدرالهی"
به گزارش نوید شاهد سمنان؛ شهید محمدرضا صدرالهی بیست و دوم شهریور ۱۳۴۰ در شهرستان دامغان به دنیا آمد. پدرش حسین، کارمند بود و مادرش مریم نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و ديپلم گرفت. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. چهارم آبان ۱۳۶۰ با سمت تکتیرانداز در دهلاویه بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. پیکرش را در گلزار شهدای فردوسرضای زادگاهش به خاک سپردند.
این خاطرات به نقل از مادر شهید محمدرضا صدرالهی است که تقدیم حضورتان میشود.
پارتیبازی
با کلی این طرف و آن طرف زدن بالاخره شمارهاش را گیر آوردم و تماس گرفتم. توی نیروی هوایی سمت نسبتاً بالایی داشت. درجهاش چه بود خبر نداشتم. از فامیلهای دور پدریام بود. گفتم: «کاری کن محمدرضای ما بیفته نزدیکتر!»
آن بنده خدا هم قول داد هر کاری از دستش بر بیاید انجام بدهد.
اولین بچهام بود. وابستگی زیادی به او داشتم. منتظرش ماندم تا برگردد. از در که آمد تو، با خوشحالی گفتم: «همین روزها جات رو عوض میکنن! انشاالله میآرنت نزدیکتر! شاید بتونی زودتر مرخصی بیای. خاطر منم جمعتره.»
اخمهایش رفت توی هم و گفت: «تکلیف اون سربازی که پارتی نداره چیه؟ من از پارتی بازی خوشم نمیآد. پارتی من فقط خداست و بس!»
نماز؛ شرط اجارهخانه
سینی و قرآن به دست روی پله ایستادهبودم که زنگ در را زدند. پدر محمدرضا یاالله کنان با یکی دو نفر وارد شد. میخواستند خانه را ببینند. سپرده بودیم برای اجاره.
جلوی در گفت: «مادر! ببین اهل نماز هستن یا نه؛ بعد اجاره بده!»
مسئولیت در قبال همسر
دور از چشم بچهها نصيحتم میکرد و میگفت: «مامان! شنیدم که زن اگه بدون اجازه شوهرش جایی بره یا به حرفش گوش نده در مقابل خدا مسئوله! اگه مواظب حجاب و حیای دخترات نباشی و بدجور برن توی جامعه بازم شما مسئولی!»
حرفهای جدیدی بود. تا آن روز کمتر شنیدهبودم؛ اما آنقدر صمیمی میگفت که خودم را موظف میکردم به انجامش.
منبع: کتاب فرهنگنامه شهدای استان سمنان-شهرستان دامغان / نشر فاتحان-قائمی
همه چیز واسم حل شده، الا مادرم؛ خاطراتی از شهید محمدرضا صدرالهی
مروری کوتاه بر وصیتنامه شهید محمدرضا صدرالهی
شکنجه به جرم پارهکردن آلبوم عکسهای خانوادگی شاه؛ زندگی نامه شهید صدرالهی