نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

شخصیتها
شخصيت ها / شهدای انقلاب / نصرت اله داوری / متن / زندگی‌نامه / زندگینامه شهید نصرت الله داوری

نصرت الله داوری در سال 1294 در همدان به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا چهارم ابتدائی ادامه داد و برای کسب درآمد و کمک به معاش خانواده به کسب و کار مشغول شد.

پس از اشتغال در حرفه های مختلف، به نفت فروشی در یکی از شعبه های توزیع نفت در خیابان شهداء روی آورد و تا زمان شهادت به همان شغل ادامه داد.

نصرت الله داوری در واقعه 30 مهر سال 1357 که حرکت بزرگ و خونین مردم همدان در مبارزه با رژیم طاغوت بود، به ضرب گلوله مستقیم نیروهای ژاندارمری به شهادت رسید و به جمع شهدای انقلاب پیوست.

نحوه شهادت نصرت الله داوری به روایت احمد داوری: درگیری روز 30 مهر بین دانش آموزان، مردم و جوانان با ماموران ژاندارمری شدت گرفته بود و ماموران از بالای هتل یاس که آن زمان معروف به کاخ دائی قاسم بود به صورت مستقیم به مردم شلیک می کردند.

مردم از وحشت به همه جا پناه می بردند. عده ای به حوزه علمیه آقای آخوند فرار کردند و عده ای به سرعت وارد مغازه های خیابان شورین که بعدها به دلیل شهادت مردم در همین روز خیابان شهداء نامگذاری شد فرار کردند.

مردم به کاروانسرایی که مجاور نفت فروشی آقا نصرت بود هجوم آوردند و به سرعت درب را بستند. صدای رگبار گلوله بلند شد و پس از چند دقیقه، سر و صدای مردم و صدای شلیک گلوله ها از کاروانسرا فاصله گرفت.

برای با خبر شدن از ماجرا درب را باز کردیم که با پیکر غرق به خون آقا نصرت جلوی در مغازه اش روبرو شدیم.

علی افسون معروف به علی انقلابی در مورد آن روز چنین روایت می کند: آن روز در خیابان شورین مشغول تظاهرات و سر دادن شعارهای انقلابی و ضد رژیم بودیم که ماموران به مردم حمله کردند و درگیری بالا گرفت. در حال فرار و برای رهایی از دست ماموران، وسط خیابان شورین و مقابل کوچه آقای آخوند یک حلقه لاستیک بزرگ آتش زدیم که دود همه جا را فرا گرفت.

برای فرار به کاروانسرا رفتیم که دیدیم در را بسته اند و از ورود دیگران جلوگیری می کنند. به مغازه آقا نصرت که رسیدیم هنوز مغازه باز بود و وی جلوی در ایستاده بود. مقداری نفت گرفتیم و در حال رفتن توصیه کردیم مغازه را تعطیل کند.

ماموران با تعداد بیشتری به مردم حمله کردند. خودم شاهد زخمی شدن یک روحانی جوان و تعدادی پسر نوجوان بودم. در همان حال بر اثر شلیک تیر مستقیم ماموران، آقا نصرت مورد اصابت قرار گرفت و نقش بر زمین شد. با خودروی BMW ای که وجود داشت پیکر بی جان آقا نصرت را سوار ماشین کردیم تا به بیمارستان برسانیم.

ماموران ماشین را به گلوله بستند و تمام شیشه های ماشین خرد شد. به زحمت فرار کردیم و خودمان را به بیمارستان اکباتان رساندیم اما کار از کار گذشته و به شهادت رسیده بود.

همسر شهید روز واقعه را چنین روایت می کند که: آقا نصرت طبق معمول صبح زود از خانه خارج شد و به مغازه رفت. از دوستان و آشنایان متوجه واقعه شدم و پیگیر ماجرا بودم که در نهایت پیکر بی جانش توسط مردم به خانه آورده شد.

رو سخت و دردناکی بود. ساعت 4 بعدازظهر توسط آمبولانس بهداری به سردخانه بیمارستان اکباتان و با فشار ماموران دادگستری فردای آن روز به سرعت مراسم تشییع شهید برگزار شد و در باغ بهشت همدان به خاک سپرده شد.