شهید «عبدالحمید نصیری» در انشای خود می‌نویسد: «با نارنجکی که به کمر خود بسته‌ام، تانکی را منفجر می‌سازم و آوای شهادت سر می‌دهم و اگر اسیر شدم، صدامیان می‌توانند دستان و پاهایم را به زنجیر بکشند، اما زبان مرا هرگز.»

به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید عبدالحمید نصیری» ششم فروردین ۱۳۴۷ در شهرستان سمنان دیده به جهان گشود. پدرش عبدالوهاب و مادرش گوهر نام داشت. دانش‌‏آموز اول متوسطه بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. ششم شهریور ۱۳۶۲ در سردشت توسط نیرو‌های بعثی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای امامزاده یحیای زادگاهش واقع است.

دشمنان می‌توانند دستان و پاهایم را به زنجیر بکشند، اما زبانم را هرگز

قسمتی از انشای شهید در کلاس درس:

آوای شهادت سر می‌دهم

با نارنجکی که به کمر خود بسته‌ام، تانکی را منفجر می‌سازم و آوای شهادت سر می‌دهم و اگر اسیر شدم، صدامیان می‌توانند دستان و پاهایم را به زنجیر بکشند، اما زبان مرا هرگز.

باید دید اساساً آزادی چیست و چه حقی برای بشر به حساب می‌آید. معمولاً دو گونه آزادی برای انسان در نظر گرفته می‌شود: یکی آزادی انسانی و دیگری آزادی حیوانی؛ یعنی آزادی هوی و هوس‌ها. انسان استعداد‌هایی دارد برتر و بالاتر از استعداد‌های حیوانی. همین استعداد‌های برتر منشا آزادی‌های بالاتر می‌شوند.

(قرائت انشا توسط شهید در پانزدهم مهرماه ۱۳۶۰)

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده