ای امام عزیز! تو بودی که روحی تازه از اسلام بر جان ما دمیدی
به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید رمضانعلی وفائینژاد» یکم فروردین ۱۳۴۰ در روستای دهخدا از توابع شهرستان دامغان به دنیا آمد. پدرش باقر و مادرش طاهره نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. نهم شهریور ۱۳۶۳ در مریوان دچار سانحه رانندگی شد و بر اثر ضربه مغزی به شهادت رسید. پیکر وی را در گلزار شهدای روستای دشتبو از توابع شهرستان زادگاهش به خاک سپردند.
فرازهایی از وصیتنامه شهید:
خدایا! از همه وابستگیها آزدم ساز
«اللهم ارزُقنا الشَهادَهِ خالِصاً فى سَبیلِکَ تَحْتَ رایةِ نَبِیکَ مَعَ اَوْلِیاَّئِکَ» ای خدای بزرگ و ای قادر متعال و ای رهنمون کننده سبحان! ما را به اسلام حقیقی و راستینی که در این زمان امام بزرگمان، رهبر کبیرمان خمینی بتشکن پرچمدار آن است رهنمون باش!
خدایا! از تو خواستارم که اگر شهادت را نصیبم کردی، فقط بهخاطر رضای ذات مقدست باشد.
خدایا! از تو میخواهم در لحظهای که مرگ برایم فرا میرسد از تمام دوستیها و عشق و محبتها، جز دوستی و عشق و محبت خودت و از تمام وابستگیها جز وابستگی به خودت آزادم سازی.
من به ندای تو ای امام لبیک گفتم
حال ای امام عزیز! میدانم که تو نایب امام زمان(عج) و فرزند امام حسین(ع) هستی. این را هم میدانم که ندای «هل من ناصر ینصرنی» برای اسلام سر دادی و من هم به ندای آسمانی تو لبیک گفتم و حاضرم تا آخرین قطره خونم برای احیای اسلام، جانفشانی کنم. از شما ای امام عزیز! میخواهم در روز قیامت شفیع من باشی و از خدای متعال برای من طلب مغفرت کنی، چون ما در گذشته گنهکار و جاهل بودیم و این تو بودی که روحی تازه از اسلام به ما دمیدی.
کربلای حسینی
حال ای پدر و مادر و خواهر و برادرانم! و ای تمام دوستان و آشنایان! امیدوارم هر بدی و رنجشی از من مشاهده کردید، مرا به بزرگواری و خوبی خودتان ببخشید و من، این بنده کوچک و حقیر خدا را حلال کنید و برای آمرزش من دعا کنید.
از خدای بزرگ میخواهم که هر چه زودتر کربلای حسینی از دست این جنایتکاران صدامی آزاد گردد و یک کشور اسلامی در عراق به وجود آید و عاشقان حسین(ع) به دیدار رهبرشان بروند و به آرزوی چندسالهشان برسند.
وسایل درسیام را به کسی که احتیاج دارد بدهید و یک سال هم برایم نماز و روزه بگیرید.
انتهای متن/