شهید «محمدباقر فخری» در مصاحبه خود نقل می‌کند: «چیز عجیبی که می‌دیدم این بود که گلوله‌های خمپاره دشمن، با فاصله کمتر از ده متر به زمین می‌خوردند و منفجر می‌شدند. انگار ترکش‌های آن‌ها مأموریت نداشتند که به ما بخورند.»

به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید محمدباقر فخری» پانزدهم مهرماه ۱۳۴۵ در شهرستان سرخه دیده به جهان گشود. پدرش علی‌اکبر، کشاورز بود و مادرش طوبا نام داشت. دانش‌آموز دوم متوسطه بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و پنجم مرداد ۱۳۶۴ در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به سینه، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

انگار ترکش‌ها ماموریت دیگری داشتند

گزیده‌ای از مصاحبه‌های شهید:

گردان خط‌شکن

«صدای قایق عراقی‌هاست. سر جاتون آروم بگیرین و آیه و جعلنا... رو بخونین!»

با این حرف فرمانده گردان، همه سر جایمان میخ‌کوب شدیم و شروع کردیم به خواندن آیه. قایق نزدیک‌تر آمد، تقریباً تا ده متری ما. ناگهان تغییر مسیر داد. بعد از دور شدن آنها، ما که به عنوان گردان خط‌شکن عملیات بدر وارد منطقه دشمن شده بودیم، توانستیم سنگر‌های کمین دشمن را دور بزنیم و بر آن‌ها بتازیم.

 

ماموریت ترکش‌ها

در عملیات بیت‌المقدس، مجروح شده بودم. مرا روی برانکار گذاشته بودند و به عقب می‌آوردند. چیز عجیبی که می‌دیدم این بود که گلوله‌های خمپاره دشمن، با فاصله کمتر از ده متر به زمین می‌خوردند و منفجر می‌شدند. انگار ترکش‌های آن‌ها مأموریت نداشتند که به ما بخورند.

عجیب‌تر از این، گلوله‌های نارنجک تفنگی بودند که بعضاً با فاصله‌ای کمتر از نیم متر از ما به زمین می‌خوردند و منفجر می‌شدند.

 

رضایت خدا، هدف ما برای آمدن به جبهه

تا به حال پنج‌بار از طرف بسیج سپاه اعزام شده‌ام. هدف ما از این که در جبهه حضور پیدا کردیم، این است که رضایت خدا را جلب کرده باشیم و بتوانیم برای آخرت خود توشه‌ای بیندوزیم و بتوانیم راه شهدا را ادامه دهیم.

 

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده