دغدغه محمود، دین بود و مبارزه
به گزارش نوید شاهد سمنان، هُرم نفس آفتاب طاقتشکن بود. یکم مرداد ۱۳۴۲ تولد نوزادی، شور و غوغایی در خانواده محمد امیدوار به پا کرده بود. اشکهای سکینه خانم وقتی بچه را توی پارچه پیچیدند و به بغلش دادند، نه از سردرد که از فرط شادمانی بود.
دین و مبارزه
شهید «محمود امیدوار» مظلوم بود و صبور. به همه محبت میکرد و به پدر و مادر احترام میگذاشت. کودکی را در خانوادهای مذهبی و مبارز گذراند، چنانکه در خانه همیشه حرف از دین بود و مبارزه. مبارزات برادر بزرگتر، دید سیاسی روشنی به محمود بخشیده بود. تازه دوران ابتدایی را در مدرسه به پایان رسانده و به مدرسه راهنمایی اروندرود پا گذاشته بود که خبر فعالیت سیاسیاش در مدرسه به خانه رسید. محمود دوره تحصیلات متوسطه را در هنرستان میگذراند که جنگ شروع شد. سال آخر بود که ماندن را تاب نیاورد و راهی شد.
همرزمانش را به ادامه راه تشویق کرد
بعد از شصت و پنج روز ماندن در جبهه، به مرخصی آمد. آخرین بار که داشت میرفت، حال و هوای دیگری داشت. به سراغ همه فامیل رفت و از همه حلالیت طلبید. غسل شهادت کرد و راهی جبهه شد. نوزدهم اردیبهشت ۱۳۶۱ در منطقه دارخوین، عملیات الیبیتالمقدس، ترکش به پهلویش اصابت کرد. محمود کمک دیگران را نپذیرفت و همرزمان را به ادامه راه تشویق کرد. در پایان عملیات وقتی بچهها برگشتند، محمود به آسمان سفر کرده بود! اکنون سالهاست که قطعه شهیدان فردوسرضای دامغان، چون مادری مهربان، پیکر پاکش را در آغوش گرفته است.
انتهای متن/