تیری که عباس را به خود آورد
به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید عباس جمال» فرزند محمد، هجدهم مهرماه ۱۳۴۶ در شهرستان سرخه به دنیا آمد. فقط تا دوم راهنمایی درس خواند و ترک تحصیل کرد.
کمک حال خانواده
سفت و سخت چسبید به کار. هرچه خانواده اصرار و التماس کردند: «که عباس یک روز پشیمون میشی از درس نخوندنت و اون وقت دیگه کار از کار گذشته.» قبول نکرد که نکرد. کارگری میکرد و از حقوق کمی که میگرفت راضی بود، راضی از این که میتواند کمک خرج خانواده باشد.
هوشیاری عباس
یک روز سرد اسفندماه کنار بخاری نشست و به فکر فرو رفت؛ فکر این که دوم راهنمایی را که خواند درس را رها کرد تا به خانواده کمک کند، اما اینبار احساس کرد باید برای ملت و جامعهاش هم مفید باشد. همان فکر مسیر زندگیاش را عوض کرد و عضو بسیج پایگاه شد. چهل و پنج روز در پادگان شهید کلاهدوز شهمیرزاد آموزش دید. بعد هم سه ماه جبهه رفت. از جبهه که آمد مدتی در سرخه کار کرد. وقت سربازیاش فرا رسید. دفترچه اعزام به خدمت را که گرفت در لشکر هشت نجف اشرف اصفهان افتاد. مدتی در واحد پیاده و بعد از یک سال به واحد زرهی منتقل شد.
همرزم عباس نقل میکند: «آخ سوختم! این را که شنیدیم همه به طرف صدا برگشتیم. عباس بود. زدیم زیر خنده و گفتیم: این بازیها چیه درمییاری عباس؟ ماشه کلاش مسلح روی تکتیر بود. شصت پای یکی از بچهها گیر کرد به ماشه. تیر شلیک شد و عباس به هوا پرید. اسلحه زیر پتو به صورت موّرب بود. تیر قبل از رسیدن به پای عباس از پتوها رد شد و مجروحیت سطحی برداشت و با پانسمان خوب شد. تا مدتها بچهها سربهسر عباس میگذاشتند و میخندیدند. او هم بیتفاوت میگفت: «این تیر هدف داشت. میخواست هوشیارم کنه.»
بعد از بیست و دو ماه خدمت، سرانجام در بیست و هشتم فروردین ۱۳۶۷ در عملیات پدافندی فاو، با برخورد ترکش به سر به شهادت رسید. گلزار شهدای سرخه پیکر مطهرش را در بر گرفت.
انتهای متن/