قبله چشمانش کربلا بود و قرار قلبش امام حسین(ع)
به گزارش نوید شاهد سمنان، تابستان بود. آخرین ماه فصل گرم سال؛ آرامآرام خنکای پاییزی از راه میرسید. «شهید یوسف پریمی» دوم شهریور ۱۳۲۷ در روستای خورزان دامغان در خانوادهای زحمتکش و متدین، ساده و بیریا به دنیا آمد. مشهدی علیاکبر و همسرش، خدا را به خاطر داشتن نعمت فرزندی سالم و زیباروی شاکر بودند. نامش را یوسف نهادند.
سادهزیست، کوشا و مهماننواز بود
دیری نپایید که یوسفِ کوچک، طعم فراق پدر را در مذاق جانش احساس کرد و از خردسالی با کار و زحمت خوگرفت. دوران کودکی و نوجوانی سخت و پرمشقتی را پشت سر گذاشت. زندگی در میان مردمانی کویری و سرد و گرم روزگار چشیده، از او مردی محکم و دیندار و در عین حال سادهزیست، کوشا و مهماننواز ساخت. بعد از پایان دوران مقدس خدمت سربازی، با خانوادهای از سلاله سادات وصلت کرد و برای امرارمعاش بهتر، چارهای جز ترک روستا و مهاجرت به شهر دامغان نداشت.
آرمانهای مقدس انقلاب اسلامی
زندگی در جریان بود و ایام میگذشت و به سالهای اوجگیری انقلاب اسلامی ایران نزدیک میشد. او به همراه تنی چند از دوستان مورد اعتمادش، گروههای مبارزاتی تشکیل داده بودند. بارها و بارها تحت تعقیب قرار گرفت. بعد از پیروزی انقلاب نیز کمر همت بست به پاس داشت خون عزیزانی که در راه آرمانهای مقدس انقلاب اسلامی جان فدا کرده بودند. با شروع جنگ و رجزخوانیهای دشمنان آب و خاک وطنش، داوطلبانه به صفوف شیرمردان جبهههای حق پیوست.
قبله چشمانش کربلا بود
او از جمله سعادتمندانی بود که به جبهه ارادت داشت. قبله چشمانش کربلا بود و قرار قلبش امام حسین (ع). ذکر مدام روز و شبش «السلام علیک یااباعبدالله» بود. سرانجام در عملیات بدر در بیست و چهارمین روز از آخرین ماه ۱۳۶۳ بعد از دویست و چهل روز حضور دلاورانه در جبهه با اصابت ترکش به قلب، تا کربلا بال گشود و بر خوان «عند ربهم یرزقون» نشست. جان شیرینش از زندان تن رها شد و بر ملک عزت عزیز جاودانه شد. پیکر پاکش در فردوس رضای دامغان به خاک سپرده شد.
انتهای متن/