هرکس آرزوی شهادت داره بیاد جزیره مجنون
به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید محمدرضا بینائیان» دومین فرزند خانواده علیجان، در هفتمین روز اردیبهشت ۱۳۴۴ در روستای کلاتهرودبار به دنیا آمد. دوران کودکی یکبار داخل حوض آب افتاد و نجات پیدا کرد. در هفت سالگی به مدرسه رفت و تا پنجم ابتدایی را بیشتر درس نخواند. بهخاطر فقر مالی ترک تحصیل کرد و به کار چوپانی و کشاورزی مشغول شد.
فرزندش روشنیبخش زندگیاش شد
با شروع جنگ تحمیلی به همراه دیگر همرزمان خود، به صورت بسیجی راهی جبهه شد. در دیماه ۱۳۶۲ به استخدام سپاه درآمد و در همان سال ازدواج کرد. در دوران پاسداری دو بار به جبهه اعزام شد. یکبار شیمیایی و به مدت یک ماه در بیمارستان بستری شد. یک فرزند پسر هم روشنیبخش زندگی او شد.
هرکس شهادت میخواد بیاد جزیره مجنون
تخصصش رانندگی لودر و گریدر بود و به کارهای مکانیکی علاقه داشت. مدت بیست ماه سابقه حضور در جبهه، در لشکر هفده علیبنابیطالب(ع) و تیپ ۲۱ امام رضا (ع) دارد.
پسرخاله شهید، محمدحسن بینائیان نقل میکند: «با شوخیهایش در جبهه نمیگذاشت به بچهها سخت بگذرد. با هرکس به تناسب سن و سال و روحیاتش شوخی میکرد. چند روزی بود شهید نداده بودیم. چند نفر دور هم توی چادر نشسته بودیم. میگفتیم و میخندیدیم. به شوخی گفت: عموجان![۱] دلتون میخواد شهید بشین؟ یکی گفت: نه! دیگری گفت: مگه دست توئه؟ گفت: اونایی که شهادت میخوان آماده بشن بریم جزیره مجنون! شاید به همین بهونه من هم باهاش برم دامغان. خودش مدتها در جزیره مجنون به عنوان راننده لودر جاده میزد. در واحد مهندسی-رزمی تیپ ۲۱ امام رضا (ع) خدمت میکرد.»
آخرین بار در منطقه جزیره مجنون، هورالعظیم، هفتم بهمنماه ۱۳۶۴ به علت اصابت ترکش و خونریزی شدید، او را با آمبولانس به عقب منتقل کردند. در بین راه آمبولانسش مورد اصابت موشک جنگندههای بعثی قرار گرفت و شهید شد. پس از تشییع در شهر و روستا در گلزار شهدای کلاتهرودبار دفن شد. مزارش محل زیارت عاشقان است.
*****
[۱] اصطلاحی که شهید خطاب به دیگران استفاده میکرد.
انتهای متن/