حجب و حیا و سادهزیستی از خصوصیات بارزش بود
به گزارش نوید شاهد سمنان، حلول اولین روز فروردین ۱۳۴۳ گل وجود عربعلی را به فصل ساده و باصفای باباقلی و بیبیخانم بخشید. باباقلی مسرور از تولد چهارمین فرزندش، کنار بیبیخانم نشست و کودکش را در آغوش کشید و با خودش گفت: «پسر است؛ عصای دست پدر، آن هم برای زندگی روستاییمان که چرخش با دامداری و کشاورزی میچرخد. خدا را شکر!»
حجب و حیا و سادهزیستی
«شهید عربعلی جشن» کنار خواهر و برادران در دامن پرمهر پدر و مادر بزرگ شد. در همان روستای بادله دامغان دوره ابتدایی را گذراند و سپس برای ادامه تحصیل به شهرستان نکا رفت. سال نهم بود که آمادگی خود را برای تشکیل زندگی اعلام کرد و با دختری از بستگان مادری وصلت کرد. چنان زندگی ساده و یکرنگی را ترتیب داد که مایه حسرت دنیای رنگبهرنگ خدا بود.
عربعلی و زینب خانم خیلی زود صاحب فرزندی شدند که باباقلی نامش را سکینه گذاشت. عربعلی هر بعدازظهر وقتی از صحرا و مزرعه برمیگشت، وقتی پدر و مادر حواسشان نبود، دختر کوچکش را به آغوش میکشید، میبوسید و میخندید و ناز و نوازشش میکرد که حجب و حیا اجازه نمیداد فرزندش را مقابل چشم بزرگترها نوازش کند.
وجود سکینه خانم کوچک، امید بزرگ زندگی عربعلی بود که خیلی زود به خزان نشست و داغش را بر دل پدر و مادر گذاشت. همان روزها عربعلی راهی خدمت سربازی شد. دوره آموزشی را در پادگان چهل دختر شاهرود گذراند و سپس به منطقه عملیاتی شمال غرب اعزام شد و آنجا مردانه جنگید. بیست و شش شهریور ۱۳۶۴ هنگامه عروج عربعلی از ارتفاعات کلاشین به آسمان رفیع سعادت و شهادت است. یازدهم محرم همان سال بود که پیکر پاکش را به بادله انتقال دادند و در دامنه همیشه سبز زادگاهش به خاک سپردند. هر بهار دامنههای سرسبز بادله از رویش لالههای تربتش چراغان میشود.
انتهای متن/